ما کجا ایستادهایم؟ خواستههای ما چیست؟
نوشین شاهرخی
ایران دستخوش تحولات گستردهای است. از سویی
دستراستیترین جناحهای رژیم که تمام قدرت را در
دست خود قبضه کردهاند، در صدد هستند تا حکومت را
یکدست کنند و از سوی دیگر جناح معروف به اصلاحطلب
نیز (که از ابتدای جمهوری اسلامی شریک این حکومت
بوده) در این حکومت سهمی میخواهد.
جنگ بالاییها بالا گرفته است. تا جایی که
احمدینژاد در مناظرههای تلویزیونی خود
ثروتاندوزی خانوادهی رفسنجانی و پسر ناطق نوری
را زیر سؤال میبرد و به درگیری حکومتگران شدت
میبخشد.
از سوی دیگر مردم برای جلوگیری از انتخاب
احمدینژاد به پای صندوقهای رأیی میروند که
اسماً انتخابی دمکراتی است، چراکه هر چهار کاندیدا
از صافی رد شدهاند و حتی دلیل رد کاندیداهای دیگر
نیز بیان نشده است.
اما رژیم حتی همین چهار کاندیدای انتخابی خود را
نیز تاب نمیآورد و تقلب در انتخابات از چشم هیچکس
پوشیده نمیماند.
مردم ناراضی به کوچه و خیابان میریزند تا خشم خود
را از این تقلب وقیحانه نشان دهند. اینبار اما
مردم تنها نیستند و اصلاحطلبان حکومتی به مردم
قوت قلب میدهند که در صحنه بمانند.
تظاهرات گستردهی مردم با روزهای انقلاب 57 قابل
مقایسه است. آن روزها مردم به رفتن شاه
میاندیشدند و نه به خواستههای دمکراتیک خود.
حال پس از سی سال ما کجا ایستادهایم؟ خواستههای
مردم چیست؟ انتخاباتی آزاد یا تکرار همین انتخابات
نمایشی؟ آن هم میان چهار کاندیدایی که گذشتهی
مشخصی در همین رژیم دارند و امتحان خود را پس
دادهاند.
آیا موسوی امروز همان نخستوزیر کشتارهای سال 67
نیست؟ آیا زمان آن نرسیده که خواستهای حداقل مردم
مطرح شود و بر حکومت مذهبی پایانی بخشد؟
جدایی دین از حکومت، برابری حقوق زن و مرد،
اقلیتهای قومی و مذهبی و دگراندیشان و دگرباشان،
سقف مشترکی است که میتواند اپوزیسیون را گرد هم
آورد.
روزهای سرنوشتسازی در پیش داریم و باید از این
روزها برای خواستههای خودمان مبارزه کنیم و نه
پلهای شویم برای قدرت گرفتن این و آن.
15.06.09
|