جوانترین سخنران بنیاد پژوهشهای زنان در
شهر هانوفر، رها بحرینی متولد 1986 بود.
وی فارغالتحصیل رشتهی مطالعات زنان و
جنسیت و علوم سیاسی از دانشگاه تورنتو
است.
وی در
بحث خود با نام "دگرجنسگرایی اجباری:
چالش آیندهی جنبش فمینستی ایران" به
دگرجنسگرایی اجباری ـ بویژه در میان زنان
ـ پرداخت و تلاش کرد تا تعصب به
دگرجنسگرایی را به چالش بکشد.
مرز
جنسیتها
از نظر
رها تفاوت جنسیتها در جامعهی ایران
بسیار عیان است و مرز آن با قاطعیت مشخص
شده و در قوانین خانواده دگرجنسگرایی به
زنان تحمیل میشود.
در
عرصههای گوناگون همجنسگرایی نادیده
انگاشته میشود و خشونت فیزیکی و کنترل
ذهنی، دگرجنسگرایی را به زن تحمیل
میکند.
هویت از
پیش ساختهشدهای که تخم آن از سوی خداست،
باید مورد پیروی انسانها قرار گیرد و مرد
و زن دگرجنسگرای معمولی تحویل دهد.
جزای
همجنسگرا، فراجنسگرا و دوجنسگرا در
اسلام ابتدا شلاق و سپس مرگ است.
از نظر
وی جنسیت نمادی ستمگر است، چراکه که
پیشفرضهای خود را به انسان تحمیل
میکند.
جامعه
مدنی ایران از کسانی که قوانین
دگرجنسگرایی را زیر پا میگذارند
میترسند و آنان را به عنوان بیمار یا
مجرم میشناسند و به زنانی که از
دگرجنسگرایی سر باز میزنند، خشونت اعمال
میکنند.
جامعه در
کنار دولت
جامعه
دست در دست دولت به سرکوب زنانی میپردازد
که کدهای جنسی دگرجنسگرایی را زیر پا
میگذارند.
زنان
موظفاند زندگی عاطفی و جنسی را در چارچوب
یک زندگی دگرجنسگرا تنظیم کنند. ازدواج
در این موارد با ماهیتی سرکوبگر به عنوان
پدیدهای اجتنابناپذیر به آنان تحمیل
میشود.
وی با
آوردن نمونههایی از گفتگوهای خود با
همجنسگرایان زن در ایران، این سرکوب را
ملموس کرد.
بسیاری
از این زنان به عمل تغییر جنسی مجبور
میشوند، تا بتوانند زندگی "نورمال"
اجتماعی خود را پی گیرند.
از
گرسنگی دادن به برخی زنان تا فرستادن آنان
نزد روانپزشک - تا "بیماری روحی" آنان
درمان شود، بر زنان اعمال میگردد.
مردسالاری و دگرجنسگرایی اجباری
از نظر
رها، ما به عنوان فمینیسم نمیتوانیم امید
به تغییر و تحول مردسالارانهی جامعه
داشته باشم، ولی زنان دیگر را به دلیل
همجنسگرایی سرکوب کنیم، چراکه زنان در
شرکت در سرکوب همپای مردان قرار میگیرند.
بحثهای
توجیهی به مسئلهی نابرابری زنان بسیار
زیاد است. جنبش حقوق زنان تبعیضات خود در
میان زنان را به دلایلی گوناگون موجه جلوه
داده و پرداخت به آنان را در درجه دوم
قرار میدهد. اما چنین نگاهی سلسله مراتب
استثمار را در جامعه ایجاد میکند.
شناخت
تقاتع میان مردسالاری و دگرجنسگرایی
اجباری به لوازمی بسیار برای زنان
دگرجنسگرا نیاز دارد.
درک
حساسیت این تقاطع دعوتی از فمینیستهای
ایرانی است تا حلقهی مردسالاری و
دگرجنسگرایی اجباری را بیابند.
قانون و
فرهنگ
رها
میگوید که ارتباط بین عرف و قوانین جامعه
ارتباطی مستقیم با هم دارند. قسمت اول
سلطهی قانون و دیگری نیروی مدنی است.
اگر فردا
جمهوری اسلامی هم برود، مشکلات
همجنسگرایی حل نمیشود، چراکه در سطح
جامعه این پدیده حل نشده باقی مانده است.
رها از
ضرورت باز شدن این بحث میگوید: ترس ایجاد
میکند که ما در خفا باشیم، ولی در فضای
باز میتوانیم تریبونی داشته باشیم و
بنابراین صدایی. ولی تا زمانی که خطر
اعدام ما را تهدید میکند، در گسترهی
سیاسی نمیتوانیم از این موضوع بگوییم و
حداقل باید در فرهنگ و یا در عرصههای
خصوصی این مسئله را باز کنیم.
فقدان شناخت
شرکتکنندهای همجنسگرا ـ در بخش پرسش و
پاسخ ـ از پیشفرضهای دگرجنسگرایان گله
میکند. از اینکه از شیوهی رابطهی جنسی
او میپرسند و یا کنجکاوی میکنند که
کدامیک از دو یار مرد هست و کدام زن،
بیآنکه توجه کنند که آنان هر دو زن
هستند.
چه
نمونههایی که رها از سرکوب خشن به زنان
همجنسگرا طرح کرد و چه سخن این زن
شرکتکننده، گوشهای از خشونتی است که به
این اقلیت در جامعهی ما میرود، ولی غالب
زنان دگرجنسگرا با آن آشنا نیستند و یا
حتی سهم خود را در سرکوب این طیف
نمیشناسند!
http://www.shahrzadnews.org/index.php?page=2&articleId=1685
|