نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

قصه‌ی مردی تنبل و شکمو
   1387-11-05– شهرزاد نیوز: نوشین شاهرخی
 


"شلومی‌یل"، اثر نویسنده‌ی یهودی ایزاک بشویس سینگر (1902؟ لهستان ـ 1991 فلودیدا) با ترجمه‌ی صفدر تقی‌زاده، قصه‌ای خواندنی و بامزه است.

قصه‌ای که ساختار ظاهری آن همان ساختار افسانه‌های کهن است، اما با زبان طنز خود فرهنگ مسلط مردسالار را به سخره می‌گیرد و همچنین قوانین قصه را نیز زیر پا می‌گذارد.

چکیده‌ی قصه

شلومی‌یل مردی تنبل و شکموست که زن و پسر و خروسی دارد. وی نه در خانه کار می‌کند و نه بیرون. فقط به خروس آب و دانه می‌دهد و گهواره بچه‌اش را تکان می‌دهد و برای او شعرهای بانمکی می‌گوید.

زن شلومی‌یل نه‌تنها تمام کارهای خانه را انجام می‌دهد، بلکه سبزی‌های باغچه را نیز می‌چیند و برای فروش به بازار می‌برد و می‌فروشد تا غذای بخور و نمیری دست و پا کند.

از آنجا که دو روزی به عید هانوکا مانده، زن برای کلوچه مربا پخته و چون می‌داند که شوهرش شکموست، موقع رفتن به بازار به شوهر سه کار می‌دهد. نخست آنکه مواظب بچه باشد تا از گهواره نیفتد، دوم اینکه خروس از خانه نرود و سرانجام آنکه به ظرف لب گنجه لب نزند که پر از زهر است. اما با خواب رفتن شلومی‌یل، بچه از گهواره می‌افتد، خروس از خانه می‌رود و مرد که تصمیم می‌گیرد خودکشی کند، ته ظرف مربا را درمی‌آورد و چون تشنه می‌شود و تنبل‌تر از آن است که برود و آب از چاه بکشد، تنها نوشیدنی خانه، یعنی یک شیشه شربت سیب را نیز سر می‌کشد.

زن که بازمی‌گردد از خشم و ناراحتی زار می‌زند و مرد از خوشحالی که نمرده است و همسایه‌ها با شنیدن گریه‌ و زاری خانواده شربت سیب و مربایی به آنان می‌دهند و خروس هم خودش بازمی‌گردد. اما ریش‌سفیدان ده پس از هفت‌ شبانه‌روز مشورت با یکدیگر بر سر این حادثه‌ی ناگوار به این نتیجه‌ی اخلاقی می‌رسند که زن نباید به شوهرش دروغ می‌گفته، حتی اگر شوهر تنبل و احمقی مثل شلومی‌‌یل داشته باشد.
 
نتیجه‌ی اخلاقی

اغلب قصه‌ها نتیجه‌ای اخلاقی دنبال می‌کنند و یا پیامی آموزنده دربردارند. نتیجه‌ی اخلاقی این قصه اما نمایانگر ذهنیت مردسالار ریش‌سفیدان و بزرگانی است که از اخلاق هیچ سرشان نمی‌شود و در واقع نه اخلاق، بلکه بداخلاقی را ترویج می‌دهند و ذهنیت‌شان در واقع چندان از شلومی‌یل خل و چل دور نیست.

آنان به جای پند دادن به شلومی‌یل که نه‌تنها کمکی برای خانواده‌اش نیست، بلکه باری نیز بر دوش همسرش می‌باشد و دسترنج او را با خودخواهی صرف خود می‌کند، به دوراندیشی زن در گفتن دروغ ـ یعنی جازدن مربا به جای زهر ـ ایراد می‌گیرند.

آشنایی‌زدایی در خویش‌کاری زن و مرد

در این قصه زن هم کارهای خانه را بر دوش دارد و هم کارهای بیرون. و مرد شوهری احمق و شکم‌باره است که با آنکه مهربان است و همسرش را دوست دارد و اشعار بامزه‌ای برای کودکش می‌گوید، اما در کل از نگهداری کودک و خروس برنمی‌آید، چراکه بیشتر اوقات را در خواب و رؤیا به سر می‌برد.

در قصه‌ها گاه به زنان تنبل و احمقی برمی‌خوریم که ناخودآگاه با حماقت خود مردان خود را پولدار می‌کنند. در این داستان اما زن و مرد فقیر می‌مانند و رؤیاهای مرد هیچ کمکی به پولدار شدن خانواده نمی‌کند. 

بسیاری از قصه‌های کهن زن‌ستیزند و در آنها اطاعت و بردباری زنان تشویق می‌شود. اگر زنی نافرمان، ناکارآمد، سهل‌انگار و نالایق باشد، شوهر خود را از دست می‌دهد و مرد در ادامه‌ی قصه زن شایسته‌ی خود را ـ که گاه شاهزاده‌خانمی زیبا و مطیع است ـ می‌یابد. 

اما در این داستان این مرد است که نقشی منفی دارد، با این حال باز هم در پایان این زن است که محکوم می‌شود.

مکر زنان

مکر زنان در افسانه‌های کهن بسیار آمده است. اگر در "حکایت شبان و فرشته" در هزار و یک شب، فرشته‌ای برای امتحان شبان بر زمین می‌آید، در دیگر قصه‌ها از زنان زمینی مکار و جادوگر بسیار سخن رفته است.

در این قصه نیز زن مکر بکار می‌برد تا مربایش را نجات دهد، اما مکر او از لونی دیگر است. دروغی که با بازتاب خصلت‌های شلومی‌یل کاملا طبیعی به نظر می‌رسد.

از سوی دیگر نتیجه‌ی اخلاقی ریش‌سفیدان، با نتیجه‌ی اخلاقی از مکر زنان در قصه‌های کهن این‌همانی دارد و همین‌ این‌همانی خواننده را وامی‌دارد که به مکر زنان در افسانه‌های کهن نیز از دریچه‌ای دیگر بنگرد.

خواب و رؤیای افسانه‌ای و واقعیت داستانی

شلومی‌یل همواره خواب می‌بیند که ثروتمندترین مرد روستایش است و همه از او خواهش و تمنا می‌کنند که سلطان آنان بشود و او بر تخت طلا می‌نشیند و با همسرش که حال ملکه است، کلوچه‌ی مربایی می‌خورند.

در خواب همسرش از او خشنود است و به او افتخار می‌کند و برخلاف افسانه‌های کهن که خواب نمادی از جهان واقعی است و آینده را رهنماست، در این قصه هیچ پیوندی میان خواب و بیداری دیده نمی‌شود و خواب شلومی‌یل تنها نشانی از آرزوهای او دارد و بس.

از این زاویه این قصه به ساختار داستان نزدیک می‌شود و فضای آشنای افسانه‌ای خود را از دست می‌دهد و در ساختار افسانه آشنازدایی می‌کند.


http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=1406