نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

صدمین شماره مجله آرش، رنگارنگ و پرمایه
     1386-09-10– شهرزاد نیوز: نوشین شاهرخی
   


شهرزاد نیوز: صدمین شماره‌ی مجله ی آرش که از سال 1369 به مدیریت و سردبیری پرویز قلیچ‌خانی در پاریس منتشر می‌شود، 170 مقاله و پژوهش را در بر می‌گیرد. این شماره مجله آرش به ادبیات تبعید و مهاجرت می‌پردازد و 590 صفحه است. آرش 100 با همکاری دبیران مهمان، بهروز شیدا و اسد سیف، در زمینه‌های متفاوت ادبیات تبعید و مهاجرت، از داستان، شعر و نقد تا ادبیات زندان، تئاتر و فیلم و رسانه و نشر، جنبش‌ زنان، و سازمان‌های چپ، حاوی آثاری گونه‌گون، رنگارنگ و پرمایه را داراست.


از آنجا که در این معرفی کوتاه حتی اشاره‌ای نیز به 170 اثر نمی‌توان کرد، به بازتاب چند اثر از مجموعه‌ی پربار ادبیات تبعید بسنده می‌شود.


آرش با خاطره‌ای کوتاه از دبیر تحریریه نجمه موسوی آغاز می‌شود. خاطره‌ی دیداری از کنسرت شهرام ناظری در پاریس و بغضی که از شعر "اندک اندک جمع مستان می‌رسند" گلوی نجمه را می‌فشارد. نجمه بعده‌ها در کنسرتی ارمنی در کُنش سالمندان ارمنی دلیل بغض خودش را درمی‌یابد. امید بر باد رفته‌ی بازگشت به وطن، اما ماندن و همچنان ماندن و پیر شدن: "...در عشقِ سرخورده‌مان به وطنی که دیگر نیست، وطنی که دیگر وطنِ ما نیست." (ص4)


در بخش ادبیات مهاجرت و تبعید، دکتر جلیل دوستخواه ابتدا تعریف مشخصی با واژگان فارسی از مهاجرت و تبعید می‌دهد. وی "مهاجرت یا دوری‌گزینی‌ی ناخواسته (کوچ) و یا دورراندگی‌ی ناخواسته (تبعید) از زادبوم" (275) در ایران را پس از دوره‌ی اسلامی به چهار بخش تقسیم می‌کند. مرحله‌ی نخست کوچ گروهی از ایرانیان زرتشتی در آغاز کشورگشایی عرب‌ها به هندوستان و آثار پژوهشی آنان می‌باشد. کوچ دوم ایرانیان اهل قلم در زمان صفویان صورت می‌گیرد که پی‌آمد آن "سبک هندی" در شعر فارسی‌ست. مرحله‌ی سوم زمان پیش و پس از جنبش مشروطیت بررسی می‌گردد و مرحله‌ی آخر انقلاب 57 و پی‌آمدهای آن شمارده می‌شود که این بار از "کوچ / مهاجرت / پناه‌آوری‌ی میلیونی‌ی ایرانیان" و آثار ادبی ـ پژوهشی آنان در بیرون از مرزهای ایران سخن می‌رود.


ملیحه تیره‌گل به نگاه‌ها و تعاریف تاکنونی درباره‌ی ادبیات تبعید و مهاجرت اشاره می‌کند و با آوردن نمونه‌هایی از نویسندگان به گزینه‌ی ‌آنان برای انتخاب دو مفهوم تبعید و مهاجرت می‌پردازد. وی شرایط سیاسی ایران، فرهنگ، اپوزیسیون و مناسبات اجتماعی را در مخدوش کردن این دو مفهوم برمی‌رسد و از جمله به مشکل فرهنگ مرید و مرادی، فقدان نظریه‌پردازی و شناخت اجزاء پدیده‌ها، رویدادهای جهانی و تأثیر آنان بر ایرانیان خارج از کشور نیز نوری می‌افکند. ملیحه ادبیاتی را که بدون سانسور در خارج از کشور به چاپ می‌رسد، "ادبیات فارسی در تبعید" می‌شمارد.


بخش ادبیات زندان نیز مانند دیگر بخش‌های مجله پرمایه است. سودابه اردلان از هنر در زندان و خاطراتش می‌نویسد: "روزی از طرف عده‌ای مورد انتقاد قرار گرفتم که چرا همه‌ی پرتره‌ها غمگین هستند؟ گفتم: برای این که هر کس مدل‌ام می‌شود بعد از لحظه‌ای در خود فرو می‌رود و چهره‌ی غمگینی پیدا می‌کند." (ص101) سودابه خلق آثار هنری را برای یک زندانی سیاسی پیامی می‌داند از زنده ماندن انسان‌ها

 

در بخش پر و پیمان جنبش زنان، شهلا شفیق در مقاله‌ی اسلام‌گرایی "فمینیسم اسلامی"، جنبش زنان ایرانی در داخل و خارج از ایران را به کنکاش می‌گیرد. شهلا در این جستار پیدایش اصطلاح "فمینیسم اسلامی" در دهه‌ی نود میلادی را از سوی پژوهشگران ایرانی خارج از کشور بررسی می‌کند. در همین راستا به نظریه‌پردازانی چون افسانه نجم‌آبادی، نیره توحیدی، ناهید مطیع، آزاده آزاد، ژاله احمدی، هایده مغیثی، شهرزاد مجاب و دیگر پژوهشگران در موافقت و مخالفت با این مفهوم می‌پردازد.


شهلا رهایی از بن‌بست "فمینیسم اسلامی" را مدرنیتی می‌بیند که "همراه با اعلام آزادی و برابری به مثابه ارزش‌های مرجع اجتماعی و بازشناختن جایگاه خود به مثابه شهروند تابع قوانینی که در وضع و تغییر آن‌ها دخالت دارد (پایان سلطه نهادهای سنتی و مذهبی به مثابه منشاء قوانین) انگاره‌های ایستای هویت فردی و جمعی را مداوما به چالش می‌طلبد."(ص141)


در این شماره‌ی آرش تنها از تبعیدیان نمی‌خوانیم. لیلی نیک‌نظر در متنی تحت عنوان "ت مثل ترانه، ت مثل تبعید" از تبعید و ترانه‌های پر از نفرت و کینه در داخل ایران می‌نویسد: "...در میان این سیل سکوت و این ترس مرگبار از خفه شدن، در دوره‌ی سرآمده‌ی قهرمان‌ها، چه کسی از یاور همیشه مومن بگوید؟ یاور همیشه مومن؟ چه کسی از کدام یار حیرت‌آور و با شکوه و نجیب، در عصر تن‌فروشی غم‌انگیز ترانه‌ها در اتوبان پارک‌وی تهران بگوید؟" (ص239)
و در گفتگوی قلیچ‌خانی با داریوش، خواننده‌ی "یاور همیشه مومن" از خاطرات و زندگی‌اش می‌گوید. از اینکه چگونه به جای رفتن به دانشگاه و خلبان شدن خواننده می‌شود. از سانسور در زمان شاه می‌گوید. از اینکه نگذاشته بودند ترانه‌ی "پریا"ی شاملو را بخواند. و از دستگیر‌ی‌اش و مشکلاتش با ساواک. و از ترانه‌سرایان و بویژه ایرج جنتی عطائی می‌گوید.


در بخش ترانه‌های تبعید ایرج جنتی عطایی از ترانه‌های آشوبگر نوینی می‌نویسد که به دلیل پیام و اندیشه‌شان تبعید گشتند. ایرج تنها از ساواک و جمهوری اسلامی نمی‌نویسد، بلکه دل خونی از فرهنگ دارد، فرهنگی که مفهوم وطن را مخدوش کرده است. وی ستم و نابرابری و آپارتهایت را فرایند نظام حاکم می‌بیند و نه وطن. از ایرج دو ترانه‌ی جدید منتشر شده است:


از ماه تا ماهی
... کنار ریشه گم کردن، ته تالار پرس و جو
گذشتن از نوار سرخ بی برگشت بی تکرار
کجایی طعم بوسه، عطر یار، امنیت آغوش
کجایی لذت از قهوه کجایی سرفه از سیگار
چه چشم‌انداز غمگین ـ شادی از آوار و آبادی
چه رنگ آشفته عکسی دارم از پروانه و کشتار
مسیر پشت سر ضیافت پلهای ویروونه
روی موسیقی‌ی آژیر، اذون، خمپاره و رگبار ...

*مجله آرش شماره 100، پاریس، مهر 1386 ـ اکتبر 2007

http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=737