شهرزاد نیوز:
معایبالرجال رسالهای است که بیبیخانم
استرآبادی در سال 1273 هجری شمسی در پاسخ
به تأدیبالنسوان نگاشت. تأدیبالنسوان
رسالهای از یکی از شاهزادگان خاندان
قاجار در قرن نوزده میلادی بود که ناشناس
به چاپ رسید. اگر تأدیبالنسوان برای ادب
کردن زنان ایرانی نگاشته شده،
معایبالرجال پاسخی اندرزگونه به این
شیوهی نگاه و نگارش مردسالارانه است که
فرهنگ مردان زمانهی خود را به کاوُش
میگیرد.
بیبیخانم متولد 8/ 1237 است. در بیست و
شش یا هفت سالگی با مردی که چهارسال از
خود جوانتر است ـ و هر دو به هم عاشقند ـ
ازدواج میکند و شش فرزند به دنیا
میآورد. مادرش از خدمتگزاران
شکوهالسلطنه بوده و به این دلیل با زنان
دربار قاجار ارتباط داشته است. (ر.ک. ص48)
بیبیخانم تأدیبالنسوان را "مهملاتی چند
برهمبافته پر نیشتر از خار خسک، بر
نسوان وارد آورده" و "بیشعور" مینامد و
به خواهش خواهران تصمیم میگیرد که "در
برابر کتاب زشت این بدسرشت" کتابی بنویسد،
و با افتخار میگوید: "هنوز در میان زنان
کسانی چند، با رتبت بلند، نکونام و ارجمند
میباشند که قوه ناطقه عدد از ایشان برد".
وی هرچند مردان را از نظر رتبه بر اساس
آیات قرآن برتر و بالاتر میشمارد اما
همانجا تصحیح میکند که "ولی نه هر مردی
از هر زنی فزونتر است و نه هر زنی از هر
مردی فروتر." (ص54)
تمایل به فرهنگ غرب در برخورد با زنان:
بیبیخانم به زندگی زنان غربی تمایل نشان
میدهد. زنان در ایران را با زنان اروپا
مقایسه میکند و فرهنگ اروپائیان را در
برخورد به زنان میستاید. "تمام نسوان را
مانند دستهگل دانسته، در برابر ایشان کمر
خدمت برمیان بسته، کمال اتّحال و اتّفاق،
بدون شایبه و خلاف و نفاق، با یکدیگر
دارند، بلکه اکرام و احترام زنان بیش از
مردان نمایند." (ص57)
در
این ستایش حسرتی آشکار به چشم میخورد که
او نیز میخواهد از انزوای جنسی بیرون
آید، با جنس مخالف معاشرت کند و مزهی یک
زندگی اجتماعی انسانی را بچشد. "اما فرنگ:
از قرار جغرافیای تاریخی و سیاحتنامههای
امم مختلفه، تمام زنهای نجیب، تربیتشده،
عالم به چندین علم، در سر میز با مردان
اجنبی مینشینند و وقت رقص دست مردان
اجنبی را گرفته، میرقصند." (ص60)
در عوض وضعیت اسفناک زنان ایرانی را به
گونهای دوپهلو و غیرمستقیم از دین اسلام
میداند. "اما آداب دین اسلام دیگر است.
زنهای ایران تمام گرفتار خانهداری و
خدمتگذاری میباشند، علیالخصوص زنهای
رعیّت." (ص60) در واقع در اینجا آداب
اسلامی در برابر علم و فرهنگ زنان غربی
منفی نگریسته میشود.
بهداشت:
بیبیخانم در رابطه با پاکیزکی به ریشهی
فقدان بهداشت انگشت میگذارد. هنگامی که
فقر و فلاکت بیداد میکند، چگونه میتوان
دم از بهداشت زد. فقری که در فقدان آموزش
نیز تنیده است: "اما به شرط آنکه اسباب هم
از همه جهت فراهم بوده باشد. فقر و فلاکت،
که اسباب کثافت است مفقود باشد، غنا و
ثروت، که موجب انواع طهارت و نظارت است،
موجود و مرد هم خوشخو و زندوست، نه..."
وی به زمینههای اجتماعی فقر اشاره دارد و
خواهان ریشهکن شدن فقر و برپایی امکانات
اجتماعی است. چراکه "تمام معایب از فقر و
جهل است و بس." (ص62)
بر علیه چندهمسری:
بیبیخانم مخالف سرسخت چندهمسری است و
مرد دوزن را روسیاه و مکار مینامد. هرچند
از ناصرالدینشاه و حرم او بدین گونه
تعریف میکند که شاه "از هر طبقه زن
میستانند که تمام طبقات از التفات او
محروم نباشند." (ص87)
البته تعریف بیبی خانم از ناصرالدینشاه
نیز مانند استفاده از آیههای قرآن مشخص
نیست که از روی مصلحت است و یا از صمیم
قلب. هرچند با شناختی که از سیاست و فرهنگ
دوران قاجار در دست میباشد، به نظر صلاح
و مصلحت در سخن وی نقش تعیینکنندهای
دارد.
زندگی زناشویی بیبیخانم:
بیبیخانم در حکایتش میآورد که پیوندی
از روی عشق با همسرش داشته ولی در سن سی و
شش سالگی در صدد یافتن زنی صیغهای برای
شوهرش میشود، چراکه شوهرش تمایل جنسیاش
به او کم شده است. بیبیخانم به گونهای
این نیاز را حق مرد میداند، بنابراین
خودش برای همخوابگی شوهرش با زنی جوان
اقدام میکند. (ر.ک. ص93)
در جستجوی زنی صیغهای برای شوهر خدمتکار،
زنی را به خانهاش میآورد. شوهر به زن
دل میبازد و بیبیخانم را از خانه
میراند و او را هفتادساله و جای مادرش
خطاب میکند. بیبیخانم که دوری از شوهر
و بچههایش را نمیتواند تحمل کند، در
برابر تندخوییهای شوهر به نرمی پاسخ
میدهد و دشنامهایش را فرومیخورد، تا
سرانجام مرد پیشمان میشود و وی را به
خانه بازمیگرداند. زن خدمتکار از شوهر
میخواهد که صیغهاش را پس بگیرد و از
خانهی آنها میرود. بیبیخانم و همسرش
دوباره با یکدیگر مهربان میشوند.
سبک روایت معایبالرجال:
روایت کردن بیبی خانم از نظر سبکی کمی به
هزارویک شب نزدیک است، آنجا که در نیمهی
حکایتی، حکایتی دیگر میآغازد و حکایاتی
تودرتو میآفریند. همچون هزارویکشب
اشعاری را در متن میآورد که با صحبتهایش
انطباق دارند.
بیبیخانم از مثلهای عوام نیز برای
مزهی سخناش استفاده میکند و نیز
جایجای کتاب برای اثبات نظرات خود از
آیات قرآن مثال میآورد.
در تمام کتاب فضایی زنانه حاکم است.
بیبیخانم خیلی صریح و راحت مینویسد.
همچنین زبان بقدری خودمانی است که تنها در
جمعهای زنانه چنین شیوهی سخنی را
میتوان شنید.
البته زبان کتاب همچون بسیاری از کتابهای
همزمان خود اندرزگونه است.
معایبالرجال، کتابی زنمدارانه
کتاب معایبالرجال زنمدارانه و روشنگرانه
نگاشته شده است. نباید از دیده دور داشت
که بیبیخانم این کتاب را در یکصد و
سیزده سال پیش نگاشته و اگر دلیل و برهان
را از مردان میداند و یا گلهی زن را از
شوهر بداخلاق به جهت اندکبینی زن
میبیند، چراکه زن از پیش میداند که کتک
خواهد خورد، طبیعتا باید این سخنان را با
جایگاه، حقوق و فرهنگ زنان آن زمانه
سنجید. طبیعی است که بسیاری از سخنان خود
بیبی خانم از نگاه امروز ما زنستیر است،
اما نگاه فمینیستی امروز در گرو مبارزات
زنان سدههای پیشین میباشد و نگارش چنین
کتابی از سوی بیبیخانم در پاسخ به
یاوههای زنستیز شاهزادهی قاجار در
زمانهای که زنان اندکی نوشتن میدانستند،
خود قدمی بلند و تصمیمی شجاعانه است.
معایبالرجال نود و هشت سال پس از تاریخ
نگارش آن در سال 1371 به ویراستاری افسانه
نجمآبادی به چاپ رسید.
* معایبالرجال، نگارش بیبیخانم
استرآبادی، ویرایش افسانه نجمآبادی، 1371
http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=836
|