افسانه نجمآبادی با
بازنگاری "حکایت دختران قوچان" و
تأثیربسزای آن رویداد بر انقلاب مشروطه،
تلاش دارد تاریخ را با شناختی زنورانه
بنگارد وحضورزنان را درتاریخ یادآور شود.
با این هدف که زنان نیز درمرکزتوجه
قرارگیرند وبه تاریخ مردمداربسنده نگردد.
خراسان در سالهای
پیش از انقلاب مشروطه
رعایای فقیر خراسان که آفت ملخ
کشتزارهایشان را به خاک سیاه نشانده است،
نهتنها کمکی از دولت نمیگیرند، بلکه
باید مالیات مقرر خود را نیز بپردازند.
بنابراین کشاورزان گرسنه برای پرداخت
مالیات سرانه مجبور به فروش دختران خود
میشوند.
عشقآباد تا سال 1881
جزئی از خاک ایران بود که بوسیلهی روسیه
ازایران جدا گشت. حکایت دختران قوچان ـ از
شهرهای خراسان ـ نمونهای از فروش دختران
ایرانی است که در زمان قاجار در عشقآباد
به تاجران فروخته میشدند.
بازتاب فروش
دختران قوچان در رسانهها
فروش دختران قوچان در سال 1905 هرچند
بیسابقه نبود، اما شرایط سیاسی و انقلابی
دلیلی است که این رویداد نهتنها دهان به
دهان میگردد، بلکه در شبنامهها و
رسانهها نیز انعکاس مییابد. تا جایی که
دختران قوچان "دختران ایران" میشوند.
نجمآبادی معتقد است که بسیاری از مباحث
شهروندی و ملی به هنگام نگارش متنی درمورد
این دختران درمجلس درمیگیرد و نقش آنان
را در دادخواهی ملت علیه استبداد،
آفرینندهی قدرت ملی میداند:
"مذاکرات مجلس اول در مورد دختران قوچان
چون متنی بود که ازراه نگارش آن برخی
ازمعانی اساسی نظم نوی سیاسی ـ نظیر تساوی
شاه و گدا در برابر قانون، تثبیت مجلس به
مثابه صدای ملت در برابرقدرت اشرافیت،
ضرورت تدوین قانون عرفی به جای احکام شرعی
و حق قانونگذاری مجلس به جای مجتهدین،
جدایی قوه مقننه از قوای قضاییه و
اجراییه، ماهیت مسئولیت وزرا دربرابر مجلس
ـ شکل گرفت..." (ص4)
در شمارهی چهارم
هفتهنامهی صوراسرافیل در تاریخ 8
جمادیالاول 1325 ه.ق. شعری از دهخدا از
زبان دختران قوچان چاپ شد که احساسات ملی
را شدیدا برانگیخت. نجمآبادی براین نظر
است که این رویداد به عنوان واقعهای
تأثیرگذاردرکناردیگر رویدادهای
تعیینکننده درانقلاب مشروطه ازسوی
تاریخنگاران معاصر دوران مشروطیت چون
احمد کسروی و حسن تقیزاده تأکید شده، اما
سپستر از سوی مردان تاریخنگار کمرنگ گشته
است. (ر.ک. ص8، 247)
"که خواهد برد تا مجلس پیامم؟"
درترانهی دختران قوچان از سویی به
حکومتگرانی برخورد شده که انصاف و مروّت
سرشان نمیشود و ازسوی دیگر به بیسوادی و
گنگی رعیّت. سپس شِکوه ازروزگاریست که
هیچکس به فکردختران فروختهشده نیست.
دخترانی که از خانواده و آشنایان و وطن
جدا شدهاند، اما همواره عشق وطن را در دل
دارند. در پایان دختران میپرسند که چه
کسی پیام آنان را به مجلس میبرد و چرا
مجلسیان کاری برای آنان نمیکنند.
این ترانه را دهخدا
درروز آغاز کاررسیدگی به جریان دختران
قوچان وزنان باشقانلو در پاورقی چرند و
پرند به چاپ رسانید.
فقر و بیقانونی
در زمان قاجار بیقانونی و جور و اجحاف از
سوی حکومتیان بر مردم روا میشد. دولت به
جای آنکه حامی حقوق و عدالت مردم باشد،
خود بزرگترین ناقض عدل و داد بود. تنها
قانونی که حکمفرمایی می کرد، اخذ مالیات
بود به هر قیمتی. نه مقدار دارایی افراد
که مقدار مشخص مالیات قانون بود و رعایای
فقیر برای پرداخت مالیات سالانهی خود،
گاه مجبور به فروش دختران و یا زنان خود
بودند و "حکایت دختران قوچان" نمونهای از
استبداد و بیقانونیای است که بر آنها
میرفته است.
در کنار زور و ستم
دولت، قبیلههایی نیز، از جمله ترکمانان،
با پرداخت رشوه به حکام مناطق، دست به
غارت واسارت زنان وکودکان میزدند و آنان
را به عنوان برده درمناطقی چون عشقآباد
میفروختند و حکام نیز نهتنها یاریرسان
مردم نبودند، بلکه پشتیبان این غارتها
بودند که نمونهی آن اسارت زنان و کودکان
باشقانلو در سال 1905 میباشد، که آن
رویداد نیز حکایت از همکاری حاکمان خراسان
با ترکمنان دارد.
در بازنگری جامعهی
ایران دوران قاجار بیقانونی و زورگویی
قدرتمندان ازیکسو و فقرو بیفرهنگی ازسوی
دیگربیداد میکند. بسیاری ازایرانیان از
بیقانونی و فقر به کشورهای دیگر مهاجرت
میکردند. در رمان حاجیبابای اصفهانی به
زورگویی حکام اشارات بسیاری شده است
(هرچند موریه انگلیسی این کتاب را به صورت
داستان نوشته است، اما زبان و
تصویرسازیهای داستان نشان از آن دارد که
نویسنده، جامعهی ایران زمان فتحعلی شاه
را بخوبی میشناخته است.)
این داستان همچنین به زورگویی قدرتمندان،
رشوه، دزدی و چپاول درباریان پرداخته و
نشان میدهد که نوعی بردهداری به نام
کنیز و غلام رواج داشته است. و قبایلی که
از طریق راهزنی و فروش اسیر و گروگان
زندگی میگذراندند. اما خود شخص شاه که با
دیدن هر دختری که پسندش میافتاد، وی را
در حرمسرای خود جای میداد، چگونه
میتوانست دغدغهی قانون داشته بوده باشد.
میرزا آقاخان کرمانی نیز در "سه مکتوب" از
ستم حاکمان، شیوع بیماری و فقدان مراکز
بهداشتی و مهاجرت ایرانیان به خارج از
کشور اشاره دارد. (ر.ک. 256ـ257)
در سیاحتنامه
ابراهیمبیگ علت مهاجرت ایرانیان نهتنها
استبداد، بلکه فقر و بیکاری نیزگفته
میشود. مهاجرینی که به سختترین کارها
روی میآورند و به قول ابراهیمبیگ
فعلهاند. وی رشوهی مأمورین و غفلت حکومت
را مایهی ویرانی مملکت میداند. واز
وضعیت اسفناک حمامها و بیمارستانها
مینویسد. (ر.ک. ص28ـ 36)
زنان، زندانیان
خانگی
وجود عشایر و قبایل راهزن، ناامنی راهها
و مالکیت ارباب دهات بردختران رعایا تنها
به فروش و اسارت دختران وزنان بسنده
نمیشد، بلکه سببی بود تا زنان و دختران
بیش از پیش به سوی "اندرونی" رانده شوند.
و درست درزمانی که
زنان اروپا نقش خود را در نوزایی و پیشرفت
و تحول غرب ایفا میکردند، بیسوادی، فقر
فرهنگی و اجتماعی، ناامنی، بیحقوقی،
قانون زورمندان وقوانین شرعی
مردسالارانهی غیرانسانی از زنان ایرانی
زندانیانی خانگی میساخت.
*افسانه نجمآبادی،
حکایت دختران قوچان، از یادرفتههای
انقلاب مشروطه، نشر باران، سوئد 1995
*مراغهای، حاج زینالعابدین، سیاحتنامه
ابراهیمبیگ "یا بلای تعصب او"، حواشی و
مؤخره باقر مؤمنی، نشر اندیشه، چاپ سوم
تهران 1353، چاپ اول این کتاب در اواخر
سلطنت ناصرالدینشاه منتشر شد و احتمالا
سال چاپ آن 1274ه.ش. بوده است.
*کرمانی، میرزا آقاخان، مکتوب شاهزاده
کمالالدوله به شاهزاده جلالالدوله (سه
مکتوب)، به کوشش بهرام چوبینه، مهر 1370،
انتشارات مرد امروز
http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=1153
|