نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

دیکتاتوری نظامی و دستگیری شاعر بزرگ یونان

  27.04.1388– شهرزاد نیوز: نوشین شاهرخی
 


داستان کوتاه "آوریل در یونان"، نوشته‌ی آندره کدروس با برگردان رضا سیدحسینی، به آغاز دیکتاتوری نظامی در یونان سال 1967 و موج دستگیری‌ روشنفکران می‌پردازد.

از نخستین کسانی که باید دستگیر شوند، شاعر بزرگ یونان آقای ریکوس است. ریکوس در این داستان تصویری از شاعر مردمی یونان یانیس ریتسوس را بازتاب می‌دهد.

گرته‌ای از داستان

داستان دستگیری شاعری را از سوی کمیسر به تصویر می‌کشد و از زاویه‌ی دید کمیسر نیز بازگو می‌شود. کمیسری که از دستگیری‌ها خسته شده و دلش می‌خواهد که هرچه زودتر دو سال دیگر بگذرد و بازنشسته شود.

وی به ویژه از دستگیری شاعر پکر است. شاعری که چندین شعرش را از حفظ است و برایش ارزش زیادی قائل است. اما دستور دستور است و او باید شاعر را دستگیر کند.

کمیسر با تردید می‌خواهد زنگ خانه را در سحرگاهان بزند که شاعر خودش در را باز می‌کند، چراکه منتظر کمیسر است.

انگشت بر لب می‌گذارد و آهسته می‌گوید که زن و دخترکش خوابیده‌اند و صدا نکند و از کمیسر اجازه می‌خواهد تا چمدانش را بردارد، برای همسرش پیامی بنویسد و بیاید.

کمیسر دلش می‌خواهد که شاعر از پرچین بپرد و فرار کند، اما شاعر علاقه‌ای به فرار ندارد و اصلاح‌کرده با چمدان‌اش می‌آید.

کمیسر به شاعر پیشنهاد می‌دهد که فرار کند. شاعر اما حوصله‌ی زندگی پنهانی ندارد و با کمیسر می‌رود.

بیزاری کمسیر از حرفه‌اش

کمیسر در لحظه‌ی تردید برای فشار دادن زنگ، به یاد می‌آورد که پیش از این نیز سه بار این زنگ را به صدا درآورده است. نخستین بار در زمان لوانیس متاکساس (دیکتارتوری که در سال‌های 1936 ـ 941 بر یونان حکومت می کرد) بود. پس این بار چهارم است که به دستگیری ریکوس می‌رود.

کمیسر از حرفه‌اش حس بیزاری دارد. دلش می‌خواهد یا شاعر فرار کند یا خودش. اما معاون وی سر کوچه کشیک می‌دهد. همین چند ساعت پیش نزدیک بود تیر بخورد، چراکه کارت شناسایی‌اش را دیر از جیب درآورده.

پس سهل‌انگاری در چنین کارها و روزهایی هیچ عاقبت خوشی ندارد و او مجبور است که وظیفه‌اش را انجام دهد. اما با اینکه چندین تن دیگر را باید دستگیر کند به شاعر می‌گوید که عجله‌ای نیست و می توانند کمی بنشینند.

 

تغییر کمیسر؟

در داستان دیالوگ زیبایی میان شاعر و کمیسر صورت می‌گیرد. کمیسر معتقد است که تغییر یافته است و این شاعر سرخ است که حاضر نیست بنویسد: "دیگر در سیاست دخالت نخواهم کرد" (سایت دیباچه) و از او به نوعی ندامت‌نامه می‌طلبد.

شاعر اما حاضر نیست شرافتش را بفروشد و کمیسر به ریکوس فاش می‌کند که شعرهای او را دوست دارد و برایش احترام قائل است.

وی از این فرصت استفاده می‌کند و به شاعر پیشنهاد فرار می‌دهد. شاعر اما دلش نمی‌خواهد که پنهان شود و ماه‌ها یا سال‌ها تحت تعقیب زندگی‌ای تنیده در ترس داشته باشد و نیز دیگرانی را که به او پناه می‌دهند، در خطر بیندازد.

کمیسر با اینکه تأئید می‌کند که شاعر خطرناک نیست و نباید دستگیر شود، اما نگاه مشکوک او به چمدان سنگین و پرسش او که شاعر چه در چمدان دارد، نشانگر تغییر سطحی در اوست.

چمدان پُر از شعر است. ریکوس به کمیسر گوشزد می‌کند که ترسش تا چه اندازه ریشه‌دار است.

و داستان غیرمستقیم بر ترس کمیسر از شعر تأکید دارد. اگر وی در ظاهر اشعار ریکوس را از حفظ است و دوست دارد، اما چه ترسی باعث می‌شود که کودتاگران و گماشته‌های آنان چون کمیسر به دستگیری شاعری دست می‌یازند که خودش را سیاسی نمی‌داند؟

ریکوس و یانیس ریتسوس

کدروس در شمایل ریکوس در این داستان شخصیت یانیس ریتسوس (909 ـ 1990) شاعر مردمی یونان را بازآفرینی می‌کند. وی به همراه میکیس تئودوراکیس (1925) آهنگ‌ساز که اشعار او را با آهنگ‌های زیبایش جهانی کرد، به مبارزه برای عدالت و دمکراسی و علیه خودکامگی، فاشیسم، سرکوب و استثمار مشهور است.

وی بارها زندانی و تبعید می‌شود، اما هیچگاه از مبارزه دست نمی‌کشد. در شب کودتای آوریل 1967 دوستان ریتسوس از او می‌خواهند که فرار کند، چراکه قتل‌عام و یا دستگیری در انتظار کسانی چون اوست.

ریتسوس می‌ماند و از نخستین کسانی است که در آستانه‌ی 58سالگی در ساعت شش صبح دستگیر می‌شود و به همراه دیگر روشنفکران و کادرهای سیاسی و سندیکایی به جزایر تبعید می‌گردد. اما در آنجا نیز می‌نویسد و مبارزه‌اش را ادامه می‌دهد.

 

http://www.shahrzadnews.org/index.php?page=2&articleId=1732