نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

ملکه‌ی سبا از دریچه‌ی مذهب و تاریخ

   1386-10-29– شهرزاد نیوز: نوشین شاهرخی
   


درباره‌ی ملکه‌ی سبا، مشهور به بلقیس، منظومه‌ی عاشقانه‌ای در دست نیست. تنها در کتاب‌های مذهبی و تاریخی ما به حکایاتی درباره‌ی ملکه‌ی سبا برمی‌خوریم و نیز مینیاتورهایی که عشق ملکه‌ی سبا و سلیمان را بازتاب می‌دهند. سلیمان به عنوان پادشاه هفت کشور و بلقیس ملکه‌ی شش کشور در این مییناتورها بازتاب می‌یابند. تخت بلقیس از تخت سلیمان کمی پایین‌تر تصویر شده است.

 

شخصیت ملکه‌ی سبا در تاریخ

طبری می‌نویسد که سلیمان از آنجا که در نبوت خلل شده بود و یا در بیابان آب می‌خواست*، هدهد را خواست. چون هدهد را نیافتند سلیمان خشمگین شد و گفت که اگر دلیل روشنی نیاورد او را تنبیه خواهد کرد و یا خواهد کشت و تنبیه او آن بود که بال پرندگان را می‌کَند.

از سوی دیگر هدهد در بستانی سبز به هدهد بلقیس برمی‌خورد و در بازگشت برای سلیمان از سرزمین سبا پیام می‌برد که زنی در آنجا سلطنت می‌کند و همه‌چیز دارد، اما وی با قومش آفتاب را سجده می‌کنند.

سلیمان بوسیله‌ی هدهد نامه‌ای می‌فرستد و بلقیس با بزرگان قوم به مشورت می‌نشیند. بزرگان می‌گویند "ما نیرومندیم و جنگاورانی سخت‌کوش و کار به اراده تُست. ببین فرمان تو چیست؟ [ملکه سبا] گفت: پادشاهان وقتی به دهکده‌ای درآیند تباهش کنند و عزیزانش را ذلیل کنند کارشان چنین است." پس بلقیس هدایایی سوی سلیمان می‌فرستد. اما سلیمان با پیامی تحقیرآمیز که ایمان را بزرگ و هدایا را کوچک می‌شمارد می‌گوید: "سپاهیانی به سوی شما آریم که تحمل آن نیارید و از آنجا به ذلت بیرونشان می‌کنیم که حقیر شوند."**

و بلقیس که یاری مقابله در برابر سلیمان نمی‌بیند با بزرگان قوم نزد سلیمان می‌رود. در تاریخ طبری سلیمان با بلقیس ازدواج نمی‌کند، بلکه مجبورش می‌کند که مردی را برای ازدواج انتخاب کند و بلقیس پادشاه غمدان را انتخاب می‌کند و سلیمان شوهرش را فرمانروای یمن می‌کند.

اینگونه که از گزارش طبری برمی‌آید، سلیمان پادشاهی مقتدر بوده که به کشورهای دیگر لشکر می‌کشیده، پادشاهان را می‌کشته، مردم را به اسیری می‌گرفته و دختران پادشاهان را به زنی می‌گرفته است. نمونه‌ی ‌آن دختر زیبای پادشاه صیدون است که ماجرای آن را طبری گزارش کرده است.

 

ملکه‌ی سبا از منظر مذهب

در تورات آمده است که سلیمان ثروتمندترین و دانشمندترین شاهان سراسر جهان بود. ملکه‌ی سبا شهرت وی را شنید و به سرزمین سلیمان سفر کرد تا دانش و کُنش او را ببیند و برای پرسش‌هایش پاسخی بیابد. سپس شگفت‌زده از گستره‌ی دانش و کُنش سلیمان به سرزمینش باز‌گشت.*** در تورات چندان اطلاعی ما درباره‌ی ملکه‌ی سبا نمی‌یابیم و نیز از عشق سلیمان به وی نیز سخنی نمی‌رود، اما از ازدواج سلیمان با دختر فرعون و نیز هفتصد زنان آزاد و سیصد کنیزکان وی حکایت شده است. همچنین از گرایش بت‌پرستانه‌ی سلیمان به خاطر داشتن زنان زیاد نیز یاد می‌گردد.

برخلاف برخی حکایت‌های یهودی که در آنها ملکه‌ی سبا اهریمنی توصیف می‌گردد**** در گزارشات مسیحی از وی به عنوان عروس صلح و روان‌بخش سخن رفته است و وی حتی با زیبیله‌ی یونانی ـ رومی که پیامبر و پیشگو بود مقایسه می‌شود. ملکه‌ی سبا به عنوان عروس مسیح و روانی که پیکر شده به عنوان شاه‌بانوی نمونه‌ای تجسم می‌یابد که به همراه سلیمان بر روی یک تخت نشسته است.

در ادبیات اسلامی پدر ملکه‌ی سبا شاه است و مادرش پری. گزارش قرآن در کل با حکایت طبری این‌همانی دارد، ولی خلاصه‌تر است. (قرآن، سوره27)

 

ملکه‌ی سبا در ادبیات کلاسیک فارسی

مولوی ردکردن هدایای بلقیس را از سوی سلیمان اینگونه تعبیر می‌کند که سلیمان او را به ایمان به خدا دعوت می‌کند، چراکه او هدایای واقعی را در ستایش خدا می‌بیند و نه در طلا. در عرفان ایرانی بلقیس نماد لذت زمینی است که به مؤمنی واقعی استحاله می‌یابد.

در هفت‌پیکر نظامی گنجه‌یی از دریچه‌ای دیگر  به بلقیس و سلیمان اشاره‌ شده است. در این حکایت کودک بلقیس و سلیمان فلج است. بلقیس از سلیمان می‌خواهد که از جبرئیل دارویی بگیرد. جبرئیل از سوی خدا پیام می‌آورد که در میان زوج راستی نیست. پس سلیمان از بلقیس می‌پرسد که آیا به مرد دیگری نظر دارد و بلقیس آشکار می‌سازد که به جوانی تمنا دارد. با گفتن این راز دست‌های کودک حرکت می‌کنند. بلقیس از سلیمان می‌پرسد که آیا به مال دیگران نظری دارد. سلیمان نیز برملا می‌کند که با داشتن ثروتی بی‌حد باز هم هر کس که به دیدنش می‌آید، به دستش می‌نگرد که چه هدیه‌ای برایش آورده. با آشکار شدن این راز پاهای کودک نیز شفا می‌یابند. این داستان نمادی از دیو شهوت در بلقیس و دیو آز در سلیمان است. دو دیوی که در ایران باستان و نیز عرفان نقش مهمی ایفا می‌کنند و در این داستان راستی و راستگویی میان زن و شوهر این دیوان را از ضمیر پنهان می‌رمانند.

 

شاه‌بانوی صلح

در ادبیات کلاسیک فارسی گاه چهره‌های تاریخی دگرگونه می‌شوند. این دگرگونی را ما در شخصیت شیرین تاریخی در شاهنامه و شیرین ادبی در منظومه‌ی نظامی نیز می‌بینیم. ملکه‌ی سبا اما از سنخ دیگری است. اینگونه که از منابع تاریخی و مذهبی برمی‌آید وی شاه‌بانویی بدون همسر در سرزمینی سبز و ثروتمند بوده که برای ممانعت از جنگ و خونریزی ابتدا می‌کوشد تا با فرستادن هدایای بسیار برای سلیمان کشورش را از جنگ و لشکرکشی برهاند و هنگامیکه با رد هدایا مواجه می‌شود، ترجیح می‌دهد که خودش را تسلیم سلیمان کند، تا ملتش را به اسارت و کشتار پادشاهی قدرتمند و جنگنده نکشاند. شاید به همین دلیل در حکایات مسیحی وی به عنوان ملکه‌ی صلح شناخته شده است.

 

* بنظر می‌آید که میان پیامبری و آب رابطه‌ای نهفته است. در منابع زرتشنی آمده است که ایزد دانش‌اش را مانند قطره‌ای آب در دست زرتشت گذاشت و به او امر کرد که بنوشد و زردشت بدین‌گونه دانش ایزدی را دریافت. (ر.ک. کتایون مزداپور، داستان گرساشپ تهمورث و جمشید گلشاه و دیگران، تهران 1378، ص301)

** تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران 1375، جلد2، ص408

*** ر. ک. Altes Testament, Könige, 10

**** ر. ک. Beyer, Rolf: Die Königin von Saba, Bergisch Gladbach 1987, S. 28ff


http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=811