نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

زنان در جستجوی خودیابی
   20098-05-30– شهرزاد نیوز: نوشین شاهرخی
 


 

پژوهشگر ادبی و نویسنده‌ی فمینیست آمریکایی مریلین فرنچ (1929ـ 2009) در سال 1977 رمان مشهور و پرفروشی به نام "اتاق زنان" می‌نگارد که در بیش از پانصد صفحه به سرنوشت شانزده زن در دهه‌های پنجاه تا هفتاد سده‌ی بیست میلادی می‌پردازد.

زنانی که به اشکال گوناگون زندان زناشویی خود را پشت سر می‌گذارند و زندگی خود را، خود رقم می‌زنند.

برجسته‌ترین شخصیت این رمان "میرا وارد" نام دارد که گرته‌ای از زندگی خود نویسنده‌ را نیز ارائه می‌دهد.

کودکی میرا

میرا از کودکی می‌خواهد آزادانه به هر جا که می‌خواهد برود و هنگامی که باز هم از مغازه‌ی شکلات‌فروشی سر در می‌آورد، مادرش او را با بندی به در خانه می‌بندد تا نتواند چندان دور شود.

میرا از همان کودکی می‌آموزد که در جاهای بسته و تنگ حرکت کند تا بندهایش بیشتر نشود. یاد می‌گیرد که برای خودش بندهای نادیدنی بگذارد. بندهایی که سال‌ها و دهه‌ها با او می‌مانند و او را چون میله‌های زندان دربرمی‌گیرند.

دختر بد

میرا دلش می‌خواهد دختر خوبی باشد، اما وقتی به انتظارات والدینش می‌اندیشد، احساس خفگی به او دست می‌دهد. او کارهایی را که دوست دارد انجام می‌دهد، بنابراین دختر بدی‌ست، اما خوب بودن خیلی سخت و سنگین است.

در نوجوانی میرا دلش کمی محبت می‌خواهد، اما به جز خشم و بیچارگی مادر و غم و سرخوردگی پدر هیچ نمی‌بیند، آن هم در دنیایی که دیگر آسمان و دوزخی برای او ندارد و پر است از خشونت و بدبختی.

با فانتزی‌های مازوخیستی خودارضائی می‌کند. از پسران متنفر است، سکس را تحقیر زن می‌بیند و بلوغ را چیزی کثیف و بدبو که برایش درد و ناآرامی به ارمغان آورده است.

نخستین عشق

میرای نوزده‌ساله در کالج به لِنی دل‌می‌بازد. لِنی برخلاف دیگر مردان شتابی در رابطه‌ی جنسی نشان نمی‌دهد و میرا که از رابطه‌ی جنسی به خاطر خطر بارداری وحشت دارد، نمی‌خواهد به خاطر بچه وارد ازدواجی اجباری شود که ادامه‌اش تلخی و فقر است.

حوالی سال‌های پس از جنگ جهانی دوم شبی میرا در کافه‌ای مست می‌کند و تا آخر شب می‌رقصد. دوست لِنی او را از تجاوز همه‌ی مردان کافه نجات می‌دهد که پایانی بر عشق او و لِنی است.

تجربه‌ی تلخی که به میرا می‌آموزد که او تا تنهاست حفاظی در جامعه ندارد و به خاطر زن بودنش آزاد نیست. بنابراین با "نورم" ازدواج می‌کند تا از اتفاقات ناگوار برحذر بماند و آزادتر زندگی کند، اما در زندان دیگری گیر می‌افتد که دیوارهایش تنگ‌تر است.

زندان زناشویی

میرا پس از ازدواج کالج را ترک می‌کند و در اداره‌ای مشغول به کار می‌شود. از آنجا که نورم دانشجوی پزشکی است، میرا باید کار بیرون و خانه را به دوش بکشد و هنگامی‌که می‌خواهد دوباره به تحصیل روی آورد و آموزگار شود، با مخالفت نورم مواجه می‌شود.

نورم حتی با رانندگی میرا مخالف است و میرا از روی علاقه به مخالفت‌های شوهرش تن می‌دهد، اما از خودش متنفر می‌شود.

در تخت‌خواب نیز نورم او را ارضاء نمی‌کند و پس از خوابیدن شوهر، میرا خودارضائی می‌کند.

شیوه‌ی جلوگیری از بارداری به عهده‌ی نورم است و وقتی میرا باردار می‌شود، نورم او را مقصر می‌داند و در میان امتحاناتش به میرا می‌گوید که او زندگی‌اش را ویران کرده است.

آروزهای میرا بر باد می‌روند. آرزوهایی که پس از سالیانی دراز و پشت‌سر گذاشتن زندگی مشترک دوباره به بار می‌نشینند.

تیمارستان زنان نافرمان

رمان همچنین به زنانی می‌پردازد که به خاطر نافرمانی از شوهر در تیمارستان بستری شده‌اند. و میرا می‌اندیشد که چندان تفاوتی میان او و این زنان نیست، چراکه همه ناامید پشت درهای بسته در دایره‌ای می‌چرخند.

و تیمارستان جای زنانی است که به خاطر هوش خود نمی‌توانند به موقع ترمز کنند و زن خوبی برای شوهرانشان باشند. زنانی که مورد تهدید و تعقیب‌ همسرند، بستری می‌شوند و نه مردانی که تعقیب‌کننده‌اند، چراکه روان‌پزشکان نیز به مردان گوش می‌دهند!

و یا زنانی که نمی‌آموزند کار کنند، صورت‌حساب‌ بپردازند، لامپ خانه‌ را عوض کنند و به مردانشان وابسته می‌مانند. می‌خواهند آزادانه زندگی کنند، اما نمی‌توانند روی پای خودشان بایستند، چراکه استقلال را نیاموخته‌اند، بنابراین می‌ترسند.

آیا مردان همه‌ تجاوزگرند؟

میرا می‌‌گوید: "همه‌ی مردان تجاوزگرند و دیگر هیچ. آنان با چشمان، قوانین و مقررات خود به ما تجاوز می‌کنند." رمان گاه مردان و گاه زنان را یکپارچه می‌بیند. انگار که همه‌ی زنان باردار یک حس دارند و چشمانشان خالی به نظر می‌رسد و چنین یک‌سویه‌نگری‌هایی اینجا و آنجا به چشم می‌خورد و گاه رمان را از فضای داستانی خارج می‌سازد.

از سوی دیگر باید به دیده داشت که بسیاری از اندیشه‌ها و حس‌های زنانه و جهان زندان‌گونه‌ی زنان برای نخستین بار چنین روشن و آشکار از زاویه‌ی دید زنی نگاشته شده که خود این جهان را لمس کرده و با آن به مقابله برخاسته است.

 

http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=1612