پژوهش
"زنآزاری در قصهها و تاریخ" اثر شکوفه
تقی به تازگی از سوی نشر باران در سوئد به
چاپ رسیده است.
همانگونه که از نام کتاب برمیآید این
پژوهش پُلی میزند میان قصهها و تاریخ و
بدین گونه بازتاب شرایط اجتماعی و حقوقی
زنان را بویژه در اعصار کهن نه تنها در
افسانههای مردمی، بلکه در گسترهی تاریخ
و مذهب نیز بررسی میکند. به عبارت دیگر:
"... در بسیاری موارد میتوان دید که
بسیاری از حوادثی که در افسانهها بدان
اشاره شده در تاریخ نیز اتفاق افتاده
است."(ص76)
شکوفه معتقد است که میان این افسانهها و
مراسم آئینی جوامع بدوی ارتباطی تنگاتنگ
وجود دارد و قصههای اقوام متفاوت را با
آئینهای آن جوامع مقایسه میکند و از
پژوهشگرانی چون میرچا الیاده و فریزر و
دیگران نمونههایی میآورد.
مؤلف کتاب با زنانی نیز مصاحبه کرده و
قصهها، تاریخ و حدیث را با پارهای از
روایتها و تجربیات تلخ زنان معاصر ایرانی
پیوند زده است. اگر تاریخ و مذهب و افسانه
را ریشههای این پژوهش بدانیم، شاخ و برگ
آن گفتگوهای میانی با زنانی است که مشکلات
خود را با زبان خود بازمیگویند.
کتاب دو بخش و سیزده فصل را شامل میشود
که در ابعادی متفاوت زنآزاری را در اعصار
مختلف بازتاب میدهد.
در بخش زیر خاک کردن دختران از قرآن گرفته
تا قصههای محلی ایرانی که در آنها پدر
دخترانش را در جنگل یا بیابان رها میکند،
نمونههایی میآید. در تمام قصهها مشکل
اساسی گرسنگی است و چنانکه دختران ثروتمند
به خانه بازگردند، با احترام پذیرفته
میشوند.
دختر در خانهی پدر در تملک پدر و سپس
برادران است و آنان حقوق انسانی دختران را
رقم میزنند. دختر پس از ازدواج متعلق به
شوهرش است و اگر شوهر بمیرد از آن
خانوادهی شوهر.
گاه دختران در خانهی پدر حتی اجازه
ندارند نامی از همسرخواهی بیاورند، تا
برسد به اینکه کوچکترین نقشی در انتخاب
همسر آیندهی خود داشته باشند. هرچند که
در برخی قصهها پدران تصمیم را به دختر
میسپارند.
یکی از بخشهای مهم کتاب به تقدس باکرگی
دختران اختصاص دارد. اهمیت باکره بودن
آنچنان است که دختران در هر شرایطی برای
حفظ آن تلاش میکنند و از دست دادن آن
عواقب ناگواری نهتنها برای دختر، بلکه
برای خانواده و به ویژه مادر دارد. در
تورات سزای دختری که شب عروسی باکره نباشد
سنگسار تعیین شده است.
تفاوت کیفی قصهها و جایگاه زنان در جوامع
کشاورزی و دامپروری مقایسه شده است. در
جوامع کشاورز زن بهتنهایی زندگی و امرار
معاش میکند، مولد است و بدون مرد کودکانی
از خون خود خلق میکند. اما در جوامع
شکارچی و دامپرور برای نمونه زنان
بههنگام قاعدگی و یا حتی زایمان نجس
نگریسته میشوند و در این دوران باید دور
از دیگران و کاملاً ایزوله زندگی کنند.
شکوفه در بخش "زن به عنوان تابو یا حرام"
زمینههای فرهنگی پوشش و خانهنشین کردن
زن را بازمیگشاید و با نقل قول از
کتابهای مذهبی، تاریخی و ادبی از جمله
نشان میدهد که چگونه زن را عورت ـ به
معنای آلت جنسی ـ خطاب میکردند، بنابراین
نتیجهی این نگاه پنهان کردن زن در پوشش و
زندانی کردناش در خانه نیز هست. اما تنها
پوشش نیست. صدای زن را خاموش کردهاند،
سخناش را احمقانه دانستهاند و از تحصیل
و سوادآموزی دختران ممانعت کردهاند. زن
را عورت و تنها یک عضو جنسی جلوه دادن
توانایی عقلی را نیز در زنان نفی میکند.
در سیر این پژوهش به زندزدی در افسانهها
و آثار آن در مراسم آئینی و حتی ترانههای
محلی اشاره شده است.
نکتهی قابل توجه دیگر پرداختن به تنبیه
زنانی است که تمکین نمیکنند و یا زنانی
که به خاطر حاضرجوابی در چاه افکنده
میشوند و شوهر نهتنها از کردهی خود
مکافاتی نمیبیند، بلکه پاداش نیز
میگیرد. زنان باید از مردان اطاعت کنند
اما اطاعت مردان از زنان ننگ محسوب
میشود.
در بررسی مذاهب بیش از هر چیز به تورات
اشاره شده است. مثلا به دو اسطورهی
آفرینش در مسیحیت اشاره نشده که خود
موضوعی قابل تأمل است، چراکه در اسطورهی
دیگر زن و مرد در یک زمان و با هم از سوی
خدا خلق میشوند.
همچنین در برخی موارد جای پرداخت به
اسطورههای ایرانی خالیست. مثلا در بخش
وحشت از خون قاعدگی، به بوسهی اهریمن بر
پیشانی جهی در ادیان ایران باستان
اشارهای نمیشود. و یا در مراسم تقدس و
شیطانی انگاشتن نیروی باروری جای روایت
مشی و مشیانه ـ نخستین زن و مرد ادیان
ایرانی و پدر و مادر تمام انسانها ـ بس
خالیست. روایتی که نهتنها باروری را،
بلکه رابطهی جنسی میان زن و مرد را هم
میستاید.
البته اینجا و آنجا اشارههایی به اساطیر
ایران و منظومههای عاشقانهی ایرانی شده
است. گاه اما این نمونهها به جا مطرح
نشدهاند و یا حتی برداشتها اشتباه به
نظر میآیند.
مثلا با سیستانی انگاشتن پدر رودابه مؤلف
نتیجه میگیرد که در سیستان رسم بوده که
فرزندان دختر را میکشتند. (ن.ک. ص20) و
یا به پیمان ازدواج ویس در منظومهی ویس و
رامین اشاره میشود اما سخنی از ازدواج
ویس با رضایت وی با برادرش ویرو نیست.
مثال پیمان شهرو ـ مادر ویس ـ با مؤبد با
جوامع مردسالار اینهمانی ندارد، چراکه
شهرو در خاندانش حرف اول و آخر را میزند.
شکوفه همچنین معتقد است که فردوسی
با پادشاهی بانوان چندان موافق نیست. اما
فردوسی از دادگری و آبادگری شهبانوان
دوران ساسانی سخن گفته. ولی پیامبر اسلام
است که پادشاهی زن بر ایرانیان را حقیر
میشمارد. "به گزارش ابن قتیبه
(عیونالأخبار، یکم، ص53) و ثعالبی
(غرراﻟسّیر، ص736) چون خبر پادشاهی بوران
به پیامبر اسلام رسید، گفت: «مردمی که
کارشان به دست زنی افتد، به رستگاری
نخواهند رسید.»
اما این کاستیهای اندک از ارزش کتاب کم
نمیکند. شکوفه تقی با این پژوهش قدم
بزرگی در بازتاب سیمای زن در اعصار
گوناگون برداشته، چراکه چنین پژوهشی در
زبان فارسی نو است. کند و کاوی که در
ابعاد گوناگون نقشورزی زن و تأثیر آن را
در فرهنگهای گوناگون بررسی کرده است. وی
به پژوهش غربیان بسنده نکرده، بلکه در
قصههای ایرانی همچون افسانههای لری،
هزار و یک شب، سمک عیار و... نیز کاوش
کرده و بویژه به تاریخ و فرهنگ و ادب
ایران پرداخته است.
*زنآزاری در قصهها و تاریخ، شکوفه تقی،
نشر باران، سوئد 2008
اhttp://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=878
|