دانشنامهی دستور زبان پارسی نو
گفتگوی نوشین شاهرخی
با دکتر نوید فاضل
آقای دکتر نوید فاضل، شما پزشک هستید، اما در رشتههای کامپیوتر و ریاضی هم
تحصیل کردهاید و در رشتهی برنامهریزی کامپیوتر کار میکنید که هر سه
رشته ارتباطی به دستور زبان فارسی ندارد. اما شما تارنمای دستور زبانی به
نام "دانشنامهی دستورِ زبانِ پارسیِ نو" (dastur@fazel.de)
در گسترهی شبکهی جهانی ارائه کردهاید، که نشان از تبحر شما در این
رشتهی چهارم را نیز داراست. انگیزهی شما در راهاندازی چنین تارنمایی که
چنین کار عظیمی را میطلبد، چه بوده است؟
شب خوشی را آرزو میکنم برای شما خانم شاهرخی و همچنین برای شنوندگانتان.
در زمانهی ما اتفاقا ارتباط بین کامپیوتر و خصوصا دستور زبان هرروزه
محکمتر میشود. از روزی که برنامههای کامپیوتری درست شد، برای زبانهای
برنامهریزی خود دستور زبان داشتند. از طرف دیگر الان بیشتر تلاش در این
زمینه هست که دستگاههای کامپیوتری متوجه متنِ گفتار شوند تا بتوانند
دستوراتی را که انسان به شکل کتبی یا شفاهی به کامپیوتر میدهد متوجه شوند.
برای همین یک رشتهی تقریبا جدیدتری از کامپیوتر هست که به آن میگویند (Natural
Language Processing)
به معنای "پردازش زبانهای طبیعی یا انسانی".
ولی انگیزهای که من داشتم در این کار دستور زبان، این بود که به عقیدهی
من یکی از پایهایترین کارهای فرهنگی است که میتوان انجام داد. دستکم
موقعی که من شروع به این کار کردم ، مقدار کارهای پخته که در سطح معیارهای
جهانی قابل قبول باشد در زمینهی دستور زبان فارسی کم شده بود. بویژه بخاطر
اینکه بیشتر دستور زبان فارسی را با تطبیق با دستور زبان عربی معمولا
مینوشتند.
یکی از ویژگیهای این تارنما استفادهی اختصاصی آن در اینترنت است. یعنی
روی هر واژهای که کلیل شود، کلیدواژههای دیگری در برابر چشم خواننده قرار
میگیرند که هر یک قابل تقسیم به مفاهیم ریزتر و دقیقترند. تکنیک
کامپیوتر، امکانات جدیدی را در بسیاری از حوزهها در اختیار علاقمندان
میگذارد. به نظر شما آیا میتوان با استفاده از امکانات شبکهی جهانی
راحتتر و همهگیرتر در حوزهی دستور زبان فارسی وارد شد؟
استفاده از اینترنت خوشبختانه به این میانجامد که از چندین جهت هم برای
خواننده و هم برای نویسنده سودمند باشد. شما وقتی که کاری را در اینترنت
ارائه می کنید، اولا خیلی راحت میتوانید پردازشها یا اپدیتهای جدیدش را
فوری در دسترس علاقهمندان بگذارید و همچنین خیلی سریع تر میتوان متن یا
زمینهای را که در آن کار میکنید بدست افراد خیلی زیادی رسانید.
اینکه سیستم دستور زبانی که من ارائه دادم به شکل لینکها یا پیوندهای
مختلف بین متنهاست. وقتی که انسان شروع میکند به خواندن متنی، نیاز ندارد
که همهی مطالبی را که در آن به عنوان پیشزمینه آمده، از قبل بخواند، بلکه
میتواند هرجاکه مشکلی دارد و یا میخواهد دقیقتر بخواند با یک کلیک برود
به آن صفحه و متنی را که میخواهد بدست بیاورد.
این تارنما به سه زبان فارسی، آلمانی و انگلیسی هست. شما برای اصطلاحات
فارسی، برابرنهادهای آلمانی و انگلیسی آن را نیز آوردهاید، که برای
فارسیزبانان دو یا چندزبانه بیشتر قابل استفاده است، پرسش من این است که
تا چه اندازه از دستور زبان انگلیسی و آلمانی در تعریف مفاهیم دستوری
استفاده کردهاید؟
زبان فارسی که از رشته زبانهای هند و اروپایی است نقاط مشترک زیادی با این
دو زبان دارد. البته با زبانهای کهنتر اروپایی مثل لاتین و یا یونانی
بیشتر میتوان موارد مشترک آن را بدست آورد. که دستور زبان انگلیسی و
آلمانی هم در هر حال از روی دستور زبان کهنهی لاتین نوشته شده است. برای
همین خیلی اصطلاحات مشترکند و میتوانند حتی برای زبان فارسی، آلمانی یا
انگلیسی بکار روند. ولی برای شنوندگان حتما زبانهای انگلیسلی و آلمانی
آشناترند. بیشتر ترجمهها و اصطلاحاتی که به کار میرود از زبان لاتین
میآید که به خاطر همخانوادگی این زبانها با یکدیگرند.
تا حال غالباً تعاریف دستوری زبان فارسی، با اصطلاحات عربی صورت گرفته است،
چه کاستیهایی در این تعاریف میبینید و نزدیکی زبان عربی به زبان فارسی را
چگونه ارزیابی میکنید؟
ریشهی زبانهای فارسی و عربی اصولاً از هم جداست. از نظر دستورزبانی فارسی
به عنوان یک زبان هند و اروپایی بیشتر بر روی وندها، پیشوند و پسوند، کار
میکند. عربی با قالبهای واژه، واژههای جدید میسازد که در آن قالبها یک
ریشهی سهحرفی یا چهارحرفی میریزد. برای همین ارتباطشان در زمینهی ساخت
کلمه خیلی کم است. از نظر ساخت فعل هم، زمانهایشان با یکدیگر جوراجورند.
یعنی زمانهای وجههایی که در افعال فارسی میبینیم، در عربی نمیبینیم.
ابن سینا به جای "فاعل" از واژهی "کننده" استفاده میکند و ما میبینیم که
مؤلفانی چون بیرونی نیز در التّفهیم از اصطلاحات فارسی استفاده
میکنند، اما از دورهای که بسیاری از واژگان عربی جای واژگان فارسی را
میگیرند و بسیاری از واژگان فارسی متأسفانه به فراموشی سپرده میشوند، در
دستور زبان فارسی نیز آهسته و پیوسته اصطلاحات عربی غالب میشوند، البته
همواره کسانی بودهاند که تلاش بر استفاده از اصطلاحات فارسی داشتهاند،
بویژه در دورهی معاصر. ضرورت کاربرد واژگان فارسی را در نامگذاری و تعریف
مفاهیم دستور زبانی چگونه میبینید و به نظر شما این واژگان چگونه در میان
مردم رواج خواهند یافت؟
این مورد که عنوان میکنید مرا یاد متنی میاندازد از آقای باستانی پاریزی.
در رابطه با سفری که به عراق داشت، از کتاب از پاریز تا پاریز، میگوید که
در واژهگیری زبان به اصطلاح "مرغ همسایه غازه". یعنی شما وقتی که ایرانی
هستید فکر میکنید که اگر واژه به زبان عربی بکار رود یا به انگلیسی و
آلمانی و یا زبانهای دیگر، شیکتر است و بیشتر نشاندهندهی فرهیختگی است.
باستانی پاریزی که به عراق رفته بود، دیده بود که برعکس آنجا واژههای
فارسی را بکار میبرند. ما واژهای داریم به اسم "قانون اساسی" که از عربی
گرفتیم، مقداری هم از یونانی. عربها در مقابل به آن میگویند "الدستور".
آنها فکر میکنند که شیکتر
است اگر بگویند "الدستور" و ما فکر میکنیم شیکتر است اگر بگوییم "قانون
اساسی".
خیلی از واژهها با فرمان به عربی تبدیل شد. شما وقتیکه تاریخ بیهقی را
میخوانید این بخشنامهها را عنوان کرده و گفته است که گفته بودند که از
این به بعد این واژه را اجازه ندارید بکار ببرید، چون فارسی هست. به جای آن
باید آن واژهی عربی را بکار ببرید. ولی جامعه خیلی فعالتر و جوشندهتر از
آن است که ما فکر میکنیم. من یادم هست که متنی خوانده بودم از آقای عباس
اقبال که در این زمینه گفته بود که تهران را با "ط" بنویسیم و یا با "ت". و
میگفت که با همان "ط" بنویسیم به خاطر اینکه مردم عادت کردهاند و همه با
"ط" مینویسند و هر کاری هم بکنید نمی توانید مردم را وادار کنید که آن را
با "ت" بنویسند. ولی دیدیم که شد.
*
این گفتگو پاییز 2006 از رادیو زمانه پخش شد |