گفتگو با شهرنوش
پارسیپور ، بانوی
برگزیدهی سال ٢٠٠٧
بنیاد پژوهشهای زنان
ایران
30.06.2007شهرزادنیوز
ـ نوشین شاهرخی
شهرنوش جان تبریک میگویم که شما امسال به عنوان زن
برگزیدهی بنیاد پژوهشهای زنان ایران انتخاب
شدید. چه احساسی از این گزینش و قدردانی دههها
کار نویسندگیتون دارید؟
بنیاد پژوهشهای زنان در 14 سال پیش من را به امریکا دعوت کرد که اولین سفر من
به امریکا بود. من با این دوستان از نزدیک آشنا
بودم. تمام کسانی که این برنامهها را پیاده
میکردند. از جمله گلناز امین که بسیار خانم والا
و فرهیختهای است. در تمام این سالها گهگاهی من
در برنامههای بنیاد شرکت میکردم.
امسال وقتی گفتند که میخواهند من را به عنوان بانوی برگزیدهی سال انتخاب
کنند، خیلی به هیجان آمدم و فکر کردم که من واقعا
لیاقت این مسئله را ندارم. دلیلی وجود ندارد که من
نفر اول باشم. با این احوال پذیرفتم تا امروز در
آنجا صحبتهایی کنم و نکاتی را بگویم.
شما اخیرا از خاطرات کودکی و بویژه جنسی خودتون گفتهاید.
میتونم بپرسم که چه انگیزهای باعث شد که به این
مقوله بپردازید؟
انگیزهاش این بوده که من میبینم اغلب زنها خاطراتی از دوران بچگیشان دارند.
کودک میدانید که در سنین خیلی کودکی آگاهی جنسی
پیدا میکنه و شروع میکنه به کنجکاوی جنسی کردن.
ولی بعد در طول زمان و در جریان زندگی به او این
چیزها را با خشونت
تفهیم میکنند و میگویند زشته و غلطه. و
این باعث میشه از نظر روانی انسان همیشه یک غوزی
داشته باشه. یعنی احساس گناهی که از کودکی داشته
درش تقویت میشه و بزرگ میشه و همین احساسها یکی
از عوامل اصلیست که انسان را به بردگی میکشونه.
من به نظرم رسید که بد نیست که این چیزها را بگویم. چون من را آزار میداده.
مطمئنم بودم خیلی از دیگران را هم آزار میداده.
در عمل میبینم که افراد به من میگویند که گفتن
این حرفهای من به آنها کمک کرده. چون آنها هم
همین مسائل را داشتهاند.
فکر میکنید اگر دیگر زنان نیز جسارت و شجاعت شما را به خرج
دهند، تا حدودی این تابوها شکسته خواهد شد؟
من به زنهای دیگه توصیه نمیکنم. چون شما در جامعه یک موقعیتی دارید. مثلا
کارمند اداره هستید یا کارگر کارخانه هستید، یا
کار دیگری انجام میدهید، یا همسر خانهدار هستید.
ممکن است این اعترافات زندگی شما را به هم بزنه و
اسباب زحمت بشه. ولی من گفتم، فکر کنید من مثل یک
هنرپیشه آن بالا حرف میزنم و شما با شنیدن آنچه
من میگویم میتوانید اندکی آرامش را به زندگیتون
برگردانید.
من توصیه نمیکنم که بگویید. چون گفتن برای من هم سخت بوده. ولی شاید اگر این
مسائل شما را خیلی اذیت میکنه به طوری که
زندگیتون را فلج کرده و آرامش را از شما گرفته،
شاید بد نباشه که گروههایی با هم بنشینید و هر
کسی عقدههای خودش را باز کنه. مشکلات خودش را بگه
و این کمک کنه که آدم با راحتی بیشتری زندگی کنه.
به هر حال رازهای نگفته مثل باری روی دوش آدم
هستند.
اگر در نظر بگیریم که بیشترین تابوهای فرهنگی ما، تابوهای
جنسی هستند که عموما نیز به زن برمیگردند، فکر
میکنید که شکستن این تابوها چه اهمیتی در شکستن
جو مردسالارانهی
فرهنگ ایرانی خواهد داشت؟
من در بارهی مردسالاری چیزی نمیدانم ولی میدانم که زنها را با این تابوها و
این حریمها از بچگی میترسوندند. از نظر
روانشناسی این اطلاع را دارم که زنها حداقل دو
دستهی بزرگ هستند. دستهای که عادت دارند خودشون
را میپوشانند و دستهای که برعکس در مقابل تابویی
که آنها را اذیت میکنه، خودشان را باز میکنند،
زنجیر پاره میکنند. جامعه آمده به صورت سنتی در
طول تاریخ بین روسپیگری و زندگی غیرروسپیگری در
زندگی اجتماعی تقسیم کرده. نتیجهاش این است که
بخشی از زنان ما روسپی میشوند و از خلاقیت
واقعیشان برکنار میمانند. یعنی نمیتوانند یک
زندگی اجتماعی درست و واقعی کنند و تبدیل به ابزار
جنسی میشوند.
من با این مسئله است که مخالفت دارم و فکر میکنم که زن روسپی مفهومی است که
باید از بین بره. زنی اگر احساس جنسی داره یا در
کودکی لغزشهایی کرده، یا اصولا احساس جنسیاش
قویتر از زنان معمولی هست، نباید به روسپیگری
کشانده بشه. بلکه باید در مسیری قرار بگیره که
زندگی عادی داشته باشه. و به مشاغلی روی بیاره که
مردانی از این قبیل این مشاغل را دارند. چون ما
مردهایی هم داریم که از نظر جنسی خیلی قوی هستند
ولی دچار روسپیگری نمیشوند.
اگر در گسترهی قانون به این مسئله بنگریم، به صیغه از چه
زاویهای میتوان نگریست؟
من با صیغه موافقت دارم . خیلی از خانمها با صیغه مشکل دارند و میگویند که
مردها میروند و بیشتر از یک زن میگیرند. از نظر
قانون اسلام آمده که یک مرد میتواند چهار مرد
عقدی بگیرد.
پس صیغه بیشتر از آنچه ما فکر کنیم یک قانونی به نفع زنهاست.
یک عده زنانی که چند تا بچه دارند، شوهرشان مرده یا از دست رفته، یا به دلیلی
طلاق گرفتهاند و امکان یک ازدوج میزان برای بار
دوم ندارند، با قانون صیغه میتوانند یک ازدواج
موقت کنند.
البته بسیار عالی خواهد بود که زنها سعی نکنند که با مردی ازدواج کنند که همسر
داره. یعنی وارد حریم زندگی زن دیگری نشوند. ولی
بتوانند آزادانه روابطی داشته باشند.
مثلا یک خانم کارگری سه بچه داره و شوهرش مرده. مرد سربازی پیدا میشود که
تنهاست. خوب این زن و مرد میتوانند با هم بر اساس
قانون صیغه زندگی کنند. حالا برای یک هفته، دو
ماه، دو سال، شاید همدیگه رو پسندیدند شاید برای
یک عمر.
خوب این زن و مرد میتوانند بر اساس قانون صیغه زندگی کنند.
اگر مردهایی هستند که از این قانون سوءاستفاده میکنند، مسئلهای دیگر است که
باید جداگانه بررسی بشه.
با سپاس از وقتی که شما شهرنوش
پارسیپور در اختیار تارنمای شهرزادنیوز گذاشتید
|