نوف سایت ادبی نوشین شاهرخی

بازگشت به صفحه قبل

پرسه در گردهمایی سه روزه زندانیان سیاسی سابق


    1386-06-06   شهرزاد نیوز:  نوشین شاهرخی

شهرزاد نیوز: در مصاحبه ی مطبوعاتی و بطن سخنرانیها، از سوی دست اندرکاران دومین "گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران" اشاره شد که هدف این سمینار گرامیداشت یاران جانباخته ی دهه شصت است، تا در زمینه ی دیدار فعالین جنبش بتوان حرکت هایی راعلیه زندان، شکنجه و اعدام و در پیشبرد جنبش اجتماعی سازماندهی کرد. همچنین ارزیابی از سرکوبها و اعدامهای دهه ی شصت از زاویه ی اجتماعی و طبقاتی. تغییر نام این همایش از نخستین سال تشکیل آن به نام "سمینار" در سال 2005 به "گردهمایی" در دومین نشست سراسری، جایگزینی نام فارسی به جای آلمانی اعلام شد. بیش از 200 نفر در این سمینار شرکت کردند. بیش از نیمی از سخنرانان و شرکت کنندگان را زنان تشکیل می دادند و شرکت فعال زنان در این همایش بسیار چشمگیر بود. این سمینار سه روزه (دوم تا چهارم شهریور برابر با 24 تا 26 اوت ) در شهر کلن آلمان برگزار شد.

گزارش روز اول: جمعه، دوم شهریور 1386 ( 24 اوت)

نخستین سخنران سمینار کلن که بخش جنبش دانشجویی و زندان را دربرمیگرفت، "سیاگزار برلیان" بود. وی به جنبش دانشجویی از سال 1332 و شرکت فعالانه ی دانشجویان در جنبش مردمی، از 16 آذر تا 18 تیر 1378 در چندین دهه اشاره کرد. بخشی از بحث او به جنبش دانشجویان خارج از کشور تحت عنوان کنفدراسیون اختصاص داشت و بررسی ساختار کنفدراسیون که برخلاف تشکلهای سازمانی داخل از کشور، تشکلی از پایین به بالا بود و با جنبش مردم ایران پیوند داشت.

بعد، "مینا اسدی" اشعاری را در مضمون "ما هرگز نمی بخشیم" و "فراموش نمی کنیم" و نیز در سوگ دختر جوان جانباختهای در شهریور 67 قرائت کرد.

سپس، پیام "برلین پاک"، زندانی سیاسی ایالت متحده که 22سال است در زندان به سر میبرد برای این گردهمایی خوانده شد.

"عباس سماکار" با اشعاری که برای جانباختگان سیاسی دهه ی شصت سروده بود، به شعرخوانی این شب پایان داد.

"مهری" دلایلی را برشمارد که این گردهماییها آغاز کارزاری علیه جمهوری اسلامی است. از جمله: نقطه ی عطف بحث و تبادل نظرهایی است که در فاصله ی این دو گردهمایی صورت پذیرفته، چراکه ابعاد فاجعه ی دهه ی شصت هنوز به طور کامل معلوم نیست. و از آنجا که ما اسناد زنده ی این سرکوب هستیم باید به این بحث ها در سطح وسیعتری دامن بزنیم.

سیما بهنمش، با ساز ویولون و آهنگسازی اسکندر، ترانه هایی زیبا اجرا کرد.

فیلمی نیمساعته با نام "مادر شایگان" به نمایش درآمد. در این فیلم تصویرهایی از جانباختگان سازمان چریکهای فدایی خلق پیش از انقلاب، همچنین طرح هایی از شکنجه یا غل و زنجیر نمایش داده میشود که بیان زندگی "رفیق مادر" است، این تصاویر با سرودهای این سازمان و آرم داس و چکش همراهی می شود. فیلم از نمایش تصویرها کم کم به اسلایدهایی از تظاهرات مردم در انقلاب تغییر می یابد و در این میان نامه هایی از شهدای سازمان قرائت می شود. تنها در پایان فیلم به گلزار خاوران نیز اشاره ای میشود. شعارهای فیلم همان شعارهای زمان انقلاب است و از اعدام انقلابی شکنجه گران زمان شاه استقبال می کند. البته مضمون فیلم به گونه ایست که گویا زندانی سیاسی به معنای زندانی چریک فدایی است.

محمود خلیلی درباره ی "جنبش کارگری در کوران ضربات پلیسی" به سخنرانی پرداخت. وی خاطرنشان ساخت که تاریخ مبارزه ی کارگران برای تشکیل اتحادیه و سندیکا نشان می دهد که سرکوب چگونه عامل پراکندگی در این جنبش است. وی به نمونه هایی از مبارزات و دستآوردهای کارگران و سپس بازپس دادن این دستآوردها بویژه پس از انقلاب 57 اشاره کرد، اما به جای بررسی تاریخی این روند، ناگهان به نمونه هایی از مبارزات فردی اشخاص، خصوصا نیروهای فدائیان اقلیت در جنبش کارگری پرداخت. در پایان وی اضافه کرد که مبارزه ی مخفی و رعایت اصول مخفی ضروری است و نه مبارزه ی علنی در محدوده ی جامعه ی سرمایه داری.

سپس مژده ارسی با استفاده از تصویر و فیلم، به جنبش استقلال طلبانه ی سرزمین باسک (در اسپانیا) و زندانیان پرداخت.

 

در ادامه ی برنامه ها، مهری، فرخنده، عباس مظاهری و علی دروازه غاری به معرفی کتاب هایی از ادبیات زندان پرداختند. همچنین فرخنده شعر بلندی را که در زندان برای خواهرزاده اش نوشته بود خواند که بر وزن شعری از شاملو سروده شده بود.

پس از شعرخوانیِ سهیلا میرزایی، ایرج مصداقی اشعاری را که در زندان در سالهای 67 تا 69 به یاد سپرده بود، خواند.

گلی قدسی پیش از اجرای چند ترانه، در باب اهمیت موسیقی برای زندانیان سخن گفت. او گفت که اگر قرآن خوانی و دعای کمیل در جهت ارعاب و تهی کردن زندانیان از شخصیت شان به آنان تحمیل می شد، در برابرِ تسکین وجدان زندانبانان، نقش موسیقی مخفیانه در میان زندانیان موجب پس راندن حس مرگ و قوی گشتن روحیه شان بود.

نمایش فیلم جدید پانته آ بهرامی به نام "و من عاشقانه زیستم" پایانبخش روز نخست این همایش بود

گزارش روز دوم: شنبه سوم شهریور 86 ( 25 اوت)

.در بخش زندانیان سیاسی و جنبش کارگری، بابک آزاد جنبش کارگری را مهمترین جنبش ایران میداند. وی معتقد است که در دوران دیکتاتوری عنانگسیخته امکان تشکلهای کارگری موجود نیست و برای اثبات نظرش به شوراهای کارگری در سالهای 1320 و 1332 و نیز سالهای کوتاه پس از انقلاب اشاره میکند که با کودتای 1332 و نیز یورش جمهوری اسلامی در سال شصت این دستآوردها به غارت میروند.

یدی شیشوانی اشاره کرد که طبقه ی کارگر ایران جمعیت مهمی از جامعه ی 70 میلیونی ما را تشکیل می دهد و با ذکر ارقام و آمار خط فقر را در سطح مردم ایران بیان کرد. وی خاطرنشان شد که طبقه ی کارگر از تشکل های صنفی خود و نیز مشارکت در مسائل سیاسی محروم است.

فرخنده به وضعیت زندانیان عادی در ایران نیز پرداخت و این پدیده را نتیجه ی سیستم سرمایه داری و فقر ناشی از آن دانست. او زندانی سیاسی را از دید طبقاتی و ماتریالیستی و ضدسرمایه می نگرد که علیه کل شالوده ی سرمایه داری باشد و این مبارزه ی ضدسرمایه داری به نوع خودش ضددیکتاتوری نیز هست. بنابراین دمکراسی بورژوایی را چانه زدن بر سر قدرت می داند که ربطی به طبقه ی کارگر ندارد.

در بحث فدرالیسم و ستم ملی، وریا بامداد از ستم دوگانه یاد کرد. وی معتقد است که ملیته ا در ایران در حال رشد هستند. آوازه ی یک جمهوری مستقل در آذربایحان شنیده می شود و کردها هم جنبشه ای خاص خودشان را دارند و کمونیست ها باید از خودمختاری آنان حمایت کنند. ملت و ملیت مفهومی را که برای بورژوازی دارد برای کمونیستها ندارد، چراکه همبستگی کارگران سراسر جهان اهمیت دارد و البته همبستگی کارگران سراسر ایران. وی رفع ستم ملی در ایران را در چارچوب یک ایران فدرالیسم قابل حل می بیند.

چنگیز قبادی علت سرکوب جنبش خلقهای تحت ستم را در دفاع رژیم جمهوری اسلامی از سرمایه داری میبیند. جنبش های ملی برای الغاء ستم ملی واقعیت مادی و انعکاس ظلم و ستم رژیم حاکم در ایران می باشد. وی ستم برخلق ها را از سوی حکومت مرکزی می بیند و نه از سوی خلق های ایران. وی به جریان شوونیسم امپریالیستی اشاره می کند که برای حفظ پایه های این نظام مسئله ی خلق و ستم ملی را زیر تمامیت ملی ـ با توجیه های مذهبی و یا غیرمذهبی ـ منکر می شود. گرایش دیگری الغای ستم ملی و تأمین خواستهای مردم تحت ستم ایران را همسویی با سیاست های امپریالیست جلوه می دهد. وی معتقد است که رشد سرمایه داری در ایران جزئی از وابستگی ایران به امپریالیسم است و مسئله ی ملی هم باید در ایرانِ تحت سلطه بررسی شود.

م. شکیب از ستم ملی بر خلق کردصحبت کرد. ستم ملی ابزاری در دست سرمایه داران است و کمونیستها و چپ ایران همواره مسئله ی ملی را مد نظر داشته اند، در کنار این جنبش ها قرار گرفته و در جنبشهای کردستان نقش داشته اند. وی خاطرنشان کرد که یک بخش جنبش کردستان علیه سرمای هداری است و بخش دیگری نیز جنبشی ناسیونالیستی می باشد.

فرخ قهرمانی اشاره می کند که جمهوری اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدنش شروع به سرکوب ملیته ای تحت ستم می کند. از سرکوب جنبش کردستان و طرفداران شریعتمداری در آذربایجان گرفته تا خلق عرب و ترکمن صحرا. وی نه از لفظ قوم، بلکه از واژه ی ملیت، با اشاره به اساس منشور سازمان ملل، استفاده می کند و مدافع حقوق ملتها و حق تعیین سرنوشت است. وی حق تعیین سرنوشت را تجزیه طلبی نمی داند، بلکه آنرا وحدت طلبی می نامد. از نظر وی سوسیالیستها خواهان جدایی نیستند، اما یک "اتحادِ زوری" را نیز نمی پذیرند.

در بخش زندانیان سیاسی و جنبش زنان، پس از پیام تلفنی خانواده های قربانی از ایران، سارا نیکو بخش قابل توجهی از سخنانش را به مبارزات زنان چریک پیش از انقلاب اختصاص داد. به زعم وی مبارزه ی مسلحانه مشوق زنان و دختران به شرکت و انجام و ظیفه در جنبش انقلابی بود، تا جایی که شرکت زنان در انقلاب 57 را در اثر مبارزه ی دهه ی پنجاه چریکهای فدایی می بیند. وی معتقد است که بدون برخورد به سیاستهای رفرمیستی نمی توان مبارزه ی دمکراتیک و کمونیستی زنان را پیش برد.

شادی امین جنبش زنان را بخاطر کیفیت آن از جنبشهای پیشرو می بیند که دائما رو به رشد بوده و توانسته خودش را از جنشهای دیگر تفکیک کند. وی به تعداد روزافزون تشکلهای زنان اشاره می کند و نیز سایت های اینترنتی زنان. همچنین آثار مربوط به زندان و خاطره نویسیهای زندانیان زن بسیار بیش از مردان می باشد. وی معتقد است که فعالین جنبش زنان، برخلاف گفته ی برخی، به مسائل سیاسی هم می پردازند و اتفاقا این آقایان هستند که اغلب در اکسیون های زنان شرکت نمی کنند. از نظر وی نقد و برخورد علنی زنانِ سازمانی به مسائل زنان و برخوردهای ضد زن در ایران دیده نمی شود، چراکه سازمانهای چپ هنوز درک نکردها ند که جنبش زنان، یک جنبش کلیدی است. همه ی جنبشها برای مطالبات خود باید با هم همکاری داشته باشند، اما جنبش زنان نباید حرف جنبش کارگری را بزند و جنبش کارگری حرف جنبش زنان را.

مرجان افتخاری به ضرورت نقش زنان در مناسبات تولیدی برای بررسی جنبش زنان اشاره کرد و به نیاز به نیروی کار ارزان که باعث شد زنان جذب مناسبات تولیدی شوند. وی خاطرنشان کرد که جنبش چپ ایران، بر اساس مدارک پس از سال 57، به این جنبش نپرداخته است. به دلیل ناآگاهی سیاسی و فرهنگ مردسالارانه در جنبش چپ، این جنبش درکی از فرهنگ مردسالارانه نداشت. سال 57 که زنان علیه حجاب تظاهرات کردند، سازمانهای چپ عقیده داشتند که این یک مطالبه ی بورژوایی میباشد. این دیدگاه هنوز هم در این جنبش وجود دارد ولی در اشکالی غیرعلنی و شرمگینانه. وی معتقد است که برای مبارزه با رژیم و مذهب اسلام بدون سازماندهی جنبشهای اجتماعی دست رژیم را بازمیگذاریم، بنابراین حرکت تودهای باید بر دو محور جدایی مذهب از قدرت سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی سازماندهی شوند.

از جمله سخنانِ آذر درخشان این بود که ما با یک مبارزه و مقاومت زنان پس از انقلاب روبرو شده ایم که حاضر نبودند به یک حکومت مذهبی تن دهند، بنابراین پدیده ی زندانی سیاسی زن در ایران توده ای شد. وی معتقد است که اصلاح طلبان حکومتی درصدد بودند تا مسئله ی زندان سیاسی را تنها به پس از سال 76 اختصاص دهند و اعدامها و زندانیان پیش از آن سال را به فراموشی بسپارند، چراکه خود همین اصلاح طلبان سردمداران جنایات دهه ی شصت بوده اند و حال با بحث بازجوی بد و بازجوی خوب می گویند که جزء بازجویان خوب بوده اند. از سوی دیگر نیروی های انقلابی برای اتحاد جنبش و یک کاسه کردن نیروها برعلیه رژیم و ممانعت از تفرقه باید به مسئله ی تواب بپردازند، با این مضمون که بین توابانی که با بازجویان همکاری کردند و یا کسانی که همکاری نکرده اند تفاوت گذاشت. نیز باید دید که علت تواب شدن ورای شکنجه است، چراکه خیلی ها بیرون از زندان دست کشیدند.

مینا احدی در ابتدای سخنرانی اش اشاره کرد که نمی خواهد درباره ی زنان و مسائل مردسالاری صحبت کند، بلکه باید به کشتارهای سال شصت و شصت وهفت و ابعاد مختلف این جنایت پرداخت. وی معتقد است که بخاطر روابط سیاسی ـ اقتصادی و نیز اسلام سیاسی، غرب در برار کشتارهایی که در حال حاضر زیر پوشش اراذل و اوباش ـ که در واقع کسانی هستند که تمکین نمیکنند ـ صورت میگیرد، سکوت میکند. از نظر وی مقوله ی زندانی سیاسی الان در ایران عوض شده، چراکه ما در شرایط جدیدی مبارزه می کنیم.

عزیزه شاهمرادی اساساً مسئله ی زن را در جامعه ی ایران به دلیل هویت ایدئولوژیک آن، یک مسئله ی سیاسی می بیند. وی دین را بطور کلی یکی از موانع جنبش آزادیخواهانه در هر جامعه ای می بیند و بنیادگرایی و رشد بنیادگرایی را ابزارهای سرکوب علیه مبارزه ی طبقاتی. وی به رابطه ی سیاست و جنسیت در خاورمیانه به عنوان یکی از بحث های مهم جنبش های زنان اشاره میکند و جایگاه زن و حقوق زن در فلسفه ی اسلام. وی معتقد است که فلسفه ی اسلامی مبتنی بر یک هیرارشی قدرت مردمدارانه است. بحثهایی رفرمیستی، پست مدرنیستی و فمینیست اسلامی به بینش و جهانبینی و فلسفه ی اسلامی نمی پردازد و خواهان تغییری بنیادین نیست.

در بخش زندانیان سیاسی و جنبش جوانان، پس از رپ خوانی جوانی ایرانی به دو زبان آلمانی و انگلیسی، منیره برادران به وجود چشمگیر مادرانی که با فرزندانشان در زندان به سر می بردند، می پردازد. وی به شرایط این کودکان در زندان اشاره می کند. ازجمله به بازیهای بچ هها که گاه پاهای یکدیگر را باندپیچی می کنند. به بیگانگی کودکان زندان با محیط بیگانه که هیچ درکی از حیوانات ندارند. به کودکان بهایی که حق نداشتند از محدوده ی پتوی خود فراتر روند، چراکه نجس انگاشته می شدند. کودکان زندانی اغلب عصبی و کلافه بودند و شاهد صدای شکنجه و پاهای باندپیچی زنان زندانی، اما به بزرگترها روحیه و انگیزه برای زنده ماندن می بخشیدند. منیره با پرسش مرز کودکی، نمونه هایی از شکنجه ی کودکان 12 و یا حتی 8 ساله می آورد.

مرضیه یک خانواده عادی آرزو داشته، چراکه پدرش سیانور می خورد و جان میبازد و مادرش هشت سال را درزندان رژیم می گذراند. او باید با خاله ی مذهبی اش زندگی می کرده که مادر خود می پنداشته و عجیب مخالف خواهر کمونیستش در زندان بوده، که مرضیه به عنوان خاله به او می نگریسته. پس از آزادی مادرش از زندان، مرضیه او را نجس میا نگاشته و از او دوری می جسته و تنها پس از ستیز خاله و مادر بر سر او متوجه می شود که خاله ی کمونیستش مادر اوست، مادری که دوستش نمی دارد و نمی تواند به او مادر بگوید و نمی خواهد حرفهایش را بشنود. در هنگامه ی سخنرانی مرضیه و کمی بعدتر از آن در هنگام سخنرانی سهراب خوشبویی شنوندگان اشک می ریختند.

سهیلا دهماسی با آوردن پاراگرافی از داستان "کچل کفترباز" صمد بهرنگی معتقد است که کمونیستها بر بچه های دبستانی تأثیر گذاشته اند. از زنان چریک گفت که سنت شکن بوده اند و بر دختران تأثیرگذار. از رشد اپورتونیسم و سازشکاری در سازمان چریکها پس از انقلاب انتقاد می کند و معتقد است که مشی مبارزه مسلحانه پس از انقلاب نیز می بایست ادامه مییافت.

سهراب خوشبویی از سال 56 تا 66 میگوید. از مبارزهی برادران، خواهران و مادرش و دستگیری سهراب چهارساله به همراه مادر به همراه دیگر خواهر و برادران کوچکتر و بزرگترش. از سرنوشت خونبار، از شکنجه ها، از کابوس زندگی یک خانواده ی پرجمعیت که آنقدر سهمناک و دردناک است و عمق فاجعه عظیم که قابل هضم نیست. از زندانهای عادلآباد شیراز گرفته تا اوین. از اعدام برادران نوجوان، از برادری که هنگام دستگیری 11ساله است و هنگام آزادی 17ساله. از زندانی شدن عروس های خانواده و باز هم اعدام و شکنجه ی اعضای خانواده.

لیلا دانش اشاره می کند که چه در دوره ی حکومت خاتمی و چه احمدی نژاد، رژیم نشان می دهد که بورژوازی ایران احتیاجی به دمکراسی ندارد و تنها بازار جهانی برایش مهم می باشد و بورژوازی نمی تواند بشارت دمکراسی دهد.

سورنا هدایت از مبارزه ی کودکانی می گوید که در دهه ی شصت به دنیا آمده و یا کوچک بوده اند. سخنان او همراه با فیلم های کوتاه و عکس هایی از مبارزات دانشجویی چندساله ی اخیر ایران است. وی اشاره کرد که بدون درک درست سیاسی از اوضاع سیاسی کشور نمی توان به تحلیل درستی دست یافت. سورنا به پروسه ی جدایی دانشجویان از ارگانهای حکومتی اشاره کرد. وی گفتمان غالب جنبش دانشجویی را چپ می داند.

برنامهه ای ادبی ـ فرهنگی با حضور مینا اسدی، گیسو شاکری، ناهید نعیمی، عباس سماکار و هادی خرسندی، پایان بخش برنامه های شنبه بود.

گزارش روز سوم: یکشنبه چهارم شهریور 1386 ( 26 اوت )

روز یکشنبه به موضوعات ویژه و جمعبندی و انتقادات اختصاص داشت.

سیروس کفایی معتقد است که با یک منشور در سمینار سال آینده همراه با فعالین سیاسی و وکلا، مادران آرژانتین، افغانستان و دیگر کشورها و نیز خوانندگان، میتوان پروژه ی ادعای غرامت برای خانواده های جانباخته و زندانی را پیش برد.

مجید آزادی نگران بود که بسیاری از یاران زندانی را در این سمینار نمی بیند و از اتحاد عمل نیروها پیرامون نظری مشترک در پیشبرد حرکتها یاد کرد.

عظیم هاشمی شعری را از یوسف هاشمی قرائت کرد که سال گذشته فوت کرده است.

م. صبوری گزارشی از فعالیتهای بین المللی کمیته ی برگزارکننده را دررابطه با زندانیان سیاسی ارائه داد.

در پایان سیاگزار برلیان اشعاری را خواند و به او به همراه راضیه ابراهیمزاده و مادر شایگان لوح تقدیر اعطا شد.

ارزیابی ها از سمینار:

در بخش انتقادها به عدم شرکت جوانان در این سمینارها و دلایل آن، روضه خوانی به جای مبارزه و عدم بازنگری به اشتباهات گذشته اشاره شد. گفته شد که در دو سال پیش هم، سخنران و برنامه های هنری زیاد بود و شرکت کنندگان نمی توانستند در تعمیق بحثها شرکت کنند و با اینکه چنین انتقادی مطرح شده بود، همین ایراد امسال نیز تکرار شد و تعداد 41 نفر سخنران در برنامه دو روزه گنجانده شد. نیز به بی احترامی به شعور جمع از سوی سخنرانان اشاره شد که انگار همه آمده اند تا افشاگری بشنوند. نظرات غالب سخنرانان متعلق به یک جریان بود، درصورتی که زندانیان سیاسی از همه ی جریانات بودند و نه یک طیف. دختر جوانی همه را پرت دانست و گفت که با شعار دادن مشکلی حل نمیشود. گفته شد که باید به بازنگری آنچه بر سرمان آمده و به چشم انداز آینده پرداخت و نه شاهد انواع شکنجه در این سمینار بود. کیفیت سخنرانی ها پائین ارزیابی شد و عرضه کننده ی گرایش محدودی حتی در جناح چپ. سخنرانی ها طولانی و تکراری بود و اغلب از رو خوانده میشد. در بیرون از سالن سمینار و در جمع های دوستانه ی کوچک انتقادها شدیدتر مطرح می شد. زنی زندانی سابق می گفت که با دیدن فیلم "مادر شایگان" به یاد تبلیغات هیستیریک و دولتی افتاده بود. از سوی برخی شرکت کنندگان نگاه بسیاری از سخنرانان سطحی، از بالا، ملال آور و شعاری ارزیابی می شد، که به جای نقد و بازنگری بیشتر به بازگویی خاطرات شخصی میپرداختند. حضور چشمگیر و فعال زنان از نکات مثبت این سمینار ارزیابی شد.

 

http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=545