سالهاست حیرانم تاتیانا
دکتر تورج پارسی
-
ما شراب مینوشیدیم، صورتهایمان گل
انداخته بود، اتاق گرم بود، تو گارمون
میزدی درست یادم میاد، قایقرانان
ولگا را، شراب برات ریختم، رفتی بالا
مثل خوردن ودكا، خندم گرفت، خندیدیم،
چه خندهای كه اشك از چشمامون اومد،
پشت پیانو نشستی و ملودی دختر شیرازی
را نواختی، ساكت شدم، و بعد یه باره
زدم زیر گریه، تو آهنگ و ادامه دادی و
منم همچنان پابه پای تو گریستم.
|
دربارهی ِ نادرستیی ِ انتساب ِ بیتی
ایرانْستیزانه و اهانتْآمیز به فردوسی
دکتر جلیل
دوستخواه
|
تک شاخه گلی
کریم بهجت پور
|
تا
درازنای راه
پیداست،
دشتی
است.
دشتی
است، بی آب و بی
علف؛
ماهها،
سالها یا
هزارهایست،
که
بارانی،
نباریده
بر زمین.
|
◄ادامه در►
|
نـــــوروز و یــــادها
دکتر تورج پارسى
-
مدرسه به
بچه
هایی كه خانوادهشان
توانایی نداشتند،
رخت نوروزی
میداد، اما
خرد كنند ه بود. ناظم
در حالی كه تركه در
دست داشت میآمد
در كلاس و میگفت: بیبضاعتها
بیان بیرون، باید
بروند خیاطخانه برای
رخت نوروزی!! كسی پا
نمیشد، چون
رویشان نمیشد، مثل اینكه منتظر بودند نفر
اولی پا شود تا باقی
هم برخیزند. وقتی
شاگرد اول كلاس پا
میشد باقی هم با سر پایین و شرمزده راه میافتادند.
|
درچهار سوی گریه و آه .....
دکتر تورج پارسى
تا خانه ات آبنوس ،
تا خانه ات كه در چهار سوی گریه و
آه ،
در شرق معبدی از واژه های سرد
وتلخ قرار دارد ،
هزاران ماه و خورشید وستاره ،
بر دوشم گرفتند ،
|
من و آبی
دكتر تورج پارسی
من و آبی پشت پنجره
ایستاده و به چمن سبز و
باران خورده و ساختمانهای
دور نگاه میكردیم كه
پرستار وارد شد و گفت
دكتر برگ خروج را نوشته،
حالا میتونی بری خونه.
پرستار بند پلاستیكی
مشخصات را قیچی كرد گفتم
میتونم اونه برای خودم
نگهدارم؟ لبخندی زد و گفت
چرا كه نه، آبی نگاهی كرد
و سرش انداخت پایین.
پرستار كه رفت آبی پرسید
اینه واسه چه میخواستی؟
گفتم نمیدونم، هومی كرد و
ساكت شد.
|
مندو نجار و...
دكتر تورج پارسی
-
نمی دونم از كجا شروع كنم؟ از پیدا شدن موندو تو این محله یا از مرگ مندو در
اثر سكته. توش موندم اما باید از یه جا شروع كرد. مندو باكله تاسش
همیشه خدا سرش پایین
بود، مثل اینكه رو
زمین دنبال یه چیزی
میگشت كه خودش تنها
میدونس چیه.
...
|
|
|